36 اثر از باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی

چون فضیلت صفت رجاء را دانستی و موقع آن را شناختی، بدان که کسی که محتاج به این صفت باشد طریقه تحصیل آن، این است که: ابتدا در آنچه گفتیم از اسباب امیدواری تأمل کند، و آنها را بر دل خود نقش کند و تکرار کند، و پیوسته متذکر آنها بوده باشد. ,

سپس ملاحظه نماید نعمتهای فراوان و کرامتهای بی پایان را که در دنیا به بندگان خود نموده، حتی اینکه هر چیزی که از برای ایشان ضروری است آماده کرده، اگر چه چیزی باشد که گاهی نادرا به احتیاج شود در امور دنیای ایشان. ,

پس هرگاه عنایت الهیه در خصوص تهیه اسباب دنیویه و آفریدن آنچه وجود آن ضروری یا بهتر است، کوتاهی نکرده باشد در خانه دنیا، که حقیقه منزل بلا و محنت است نه خانه سرور و راحت و راضی نشده باشد که در آنجا محتاج به چیزی باشند که نباشد، بلکه آنچه مصرف زینت و جمال ایشان می شود نیز خلق کرده باشد چگونه خود را راضی خواهد کرد که در خانه آخرت که محل فیض و نعمت، و خانه احسان و راحت است ایشان را مهمل و معطل گذارد، بلکه گرفتار عذاب ابد و عقاب مخلد سازد. ,

4 نار تو اینست نورت چون بود ماتمت اینست سورت چون بود

و اما عجب به عقل و زیرکی خود: پس این علامت بی عقلی و «بلادت است، زیرا که عاقل پیرامون عجب نمی گردد بلکه عقل خود را حقیر می شمارد و اگر در مکانی تدبیر صوابی از او ظاهر شد یا به امر پنهانی برخورد آن را از جانب خدا می داند و بر آن شکر می کند. ,

و بدترین اقسام عجب، عجب به رأی و تدبیری است که از او ظاهر شود و در نزد ارباب عقل و هوش، خطا باشد ولی در نظر صاحبش از راه «جهل مرکب»، صواب و درست نماید و گمراهی و ضلالت جمیع اهل بدعت و ضلال، و طوایفی که مذاهب فاسده و آراء باطله را اختیار کرده اند به این سبب است و اصرار و پایداری ایشان بر این رأی و مذهب به جهت عجبی است که به آن دارند و به این جهت به مذهب خود افتخار می نمایند و بدین جهت امم بسیار و طوایف بی شمار هلاک شدند، چون آراء مختلفه پیدا کردند، و هر یک به رأی خود معجب بودند و «کل حزب بما لدیهم فرحون» و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر داده است که «این نوع عجب غالب خواهد شد بر اهل آخرالزمان از این امت» و علاج این، از علاج سایر انواع، صعب تر است، زیرا که صاحب آن از خطای خود غافل، و به غلط خود جاهل است، و الا هرگز آن را اختیار نمی کرد و کسی که خود را مریض نمی داند چگونه در صدد معالجه خود برمی آید؟ و چون عجب به رأی خود دارد، گوش به حرف دیگران نیز نمی کند، بلکه ایشان را محل تهمت می داند. ,

و علاج فی الجمله این مرض، آن است که آدمی ذهن خود را متهم شمارد، و تا مادامی که آدمی حجتی قاطع از عقل یا شرع در دست نداشته باشد به رأی خود مطمئن و مغرور نگردد و شناخت ادله قطعیه از شرع و عقل، و مواضع سهو و خطای در براهین و قضایا موقوف است بر عقل کامل و قریحه مستقیمه با سعی تمام، و مزاولت قرآن و حدیث، و مصابحت اهل علم و با این همه، باز آدمی از غلط و خطا ایمن نیست، و صواب آن است که آدمی افکار فاسده و مذاهب باطله را تتبع ننمایند، و در آنها خوض نکند، و قدم از قدم خانواده وحی و رسالت برندارد. ,

بدان که مرتبه خوف از خدا از مراتب رفیعه و درجات منیعه است و صفت خوف افضل فضائل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه است، زیرا که فضیلت هر صفتی به قدر اعانت کردن آن است بر سعادت و هیچ سعادتی بالاتر از ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمی شود مگر به تحصیل محبت و انس با خدا، و آن موقوف است به معرفت او، و معرفت و محبت و انس هم نمی رسد مگر به فکر و ذکر او، و مواظبت بر فکر و ذکر نیز متحقق نمی شود مگر به ترک دوستی دنیا و لذتها و شهوتهای آن. ,

و هیچ چیز مانند خوف، قلع و قمع لذت و شهوت دنیا را نمی کند و از این جهت است که آیات و اخبار در فضیلت این صفت متواتر و متکاثرند و خدای تعالی از برای اهل خوف، علم و هدایت و رضوان و رحمت را که مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده: «انما یخشی الله من عباده العلماء» یعنی «خوف و خشیت از خدا برای اهل علم است و بس». ,

و فرموده: «هدی و رحمه للذین هم لربهم یرهبون» یعنی «هدایت و رحمت از برای کسانی است که ایشان از پروردگار خود خائف و ترسانند» و دیگر فرموده اند: «رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشی ربه» یعنی «خدا از ایشان راضی و خشنود و ایشان از خدا راضی و خشنودند» و این مرتبه از برای کسی است که از پروردگار خود بترسد و از بسیاری از آیات مستفاد می شود که خوف از خدا از لوازم ایمان است، و کسی که نترسد از ایمان بی نشان است چناچه که فرموده اند: «انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم» یعنی «جز این نیست که مومنان کسانی هستند که چون نام خداوند مذکور شد دلهای ایشان خوفناک گردد» و فرموده اند که «و خافون ان کنتم مومنین» یعنی «اگر از اهل ایمان هستید از من بترسید» و از برای خائفین، بهشت را وعده فرموده اند که «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی» یعنی «هرکه از پروردگار خود بترسد، و خود را از هوا و هوس باز دارد، بهشت مأوی و منزل اوست» و می فرماید: «و لمن خاف مقام ربه جنتان» یعنی «هر که از پروردگار خود بترسد از برای او دو بهشت است» و در خبر قدسی وارد شده است که «به عزت خودم قسم، که بر هیچ بنده ای دو ترس را جمع نمی کنم، و از برای هیچ بنده دو امن را قرار نمی دهم پس هر که در دنیا ایمن باشد ازمن در روز قیامت، او را خواهم ترسانید و هر که در دنیا از من بترسد، در روز قیامت او را ایمن خواهم ساخت» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که از خدا بترسد خدا همه چیزها را از او می ترساند و هر که از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند». ,

روزی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به ابن مسعود فرمودند که «اگر می خواهی در روز قیامت با من ملاقات کنی بعد از من از خدا خائف باش». ,

قسم پنجم: از اموری که وسیله نجات مومنان، و باعث امیدواری گناهکاران است، شفاعت شافع روز قیامت، و عذر خواه گناهکاران امت، پیغمبر رءوف رحیم، و ائمه طاهرین صلوات الله علیه و علیهم اجمعین است، که چون عرصه قیامت برپا شود خود و اهل بیت مطهر او دامن شفاعت برزنند، و کمر عذر خواهی نامه سیاهان امت را بر میان بندند، و عفو تقصیرات ایشان را از بارگاه احدیت مسئلت نمایند، و از خدا آمرزش ایشان را بطلبند و چنانچه خداوند مهربان به آن برگزیده جهانیان وعده فرموده شفاعت او را قبول خواهد فرمود «و لسوف یعطیک ربک فترضی» یعنی «هر آینه زود باشد که پروردگار تو، این قدر به تو بخشش و عطا کند که تو راضی و خشنود شوی» و در تفسیر این آیه رسیده است که «محمد صلی الله علیه و آله و سلم راضی نخواهد شد که یک نفر از امت او در جهنم باشد» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «ادخرت شفاعتی لأهل الکبائر من امتی» یعنی «من شفاعت خود را ذخیره کرده ام از برای صاحبان گناه کبیره از امت خود» و الحق این بشارتی است که چشم مومنان به آن روشن، و دل ایشان به آن شاد و خرم می شود. ,

2 ای گروه مومنان شادی کنید همچو سرو و سوسن آزادی کنید

آری چرا شادی نکنند و حال آنکه از برای ایشان چنین عذر خواهان هست. ,

4 چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان

بدان که ضد این صفت عجب و خودنمائی، شکسته نفسی و خود را حقیر شمردن و ذلیل و پست دانستن است و این بهترین صفت از صفات کمالات است و فایده آن در دنیا و آخرت بی حد و حصر، و هر که به مرتبه بلندی یا رتبه ارجمندی رسید به وسیله این صفت رسید و هیچ کسی خود را ذلیل نشمرد مگر اینکه خدا عزیزش شمرد و احدی خود را نیفکند، مگر اینکه خدا او را برداشت و بلند کرد. ,

2 یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید

3 که جائی که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم

4 چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید

صفت دوم: از صفات رذیله متعلق به قوه غضبیه، ایمنی از مکر الله است، که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او نیندیشد، و در دل اندیشه مواخذه او را نداشته باشد و در اینجا چند فصل است: ,

ضد انتقام کشیدن عفو و بخشش است، و آیات و اخبار در مدح و حسن آن از حد و حصر متجاوز است خداوند عالم می فرماید «خذ العفو و امر بالعرف» یعنی «طریقه عفو و بخشش را نگهدار و امر به معروف کن» و نیز فرموده است: «و لیعفوا و لیصفحوا» یعنی «باید عفو و گذشت نمایند» و نیز فرموده است: «و ان تعفوا اقرب للتقوی» یعنی «اگر عفو نمائید به تقوی و پرهیزکاری نزدیکتر است» حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «به خدائی که جان من در قبضه قدرت اوست که سه چیز است اگر از من قسم خواهند بر آنها قسم می خورم: یکی آنکه صدقه دادن از مال هیچ کم نکند دوم آنکه هیچ کس از ظلمی که به او شده عفو نمی کند از برای خدا مگر اینکه خدا عزت او را در روز قیامت زیاد می فرماید سیم اینکه هیچ کس نیست یک دری از سئوال بر خود نگشاید مگر اینکه یک دری از فقر و احتیاج بر او گشوده می شود» و نیز از آن حضرت مروی است که «عفو و گذشت زیاد نمی کند مگرعزت را، پس گذشت کنید تا خدا شما را عزیز گرداند» و آن جناب به عقبه فرمودند که «می خواهی تو را خبر دهم به افضل اخلاق اهل دنیا و آخرت؟ نزدیکی کن به هر که از تو دوری کند و بخشش کن به کسی که تو را محروم سازد و گذشت کن از آن کسی که به تو ظلم نماید». ,

مروی است که «موسی علیه السلام عرض کرد که پروردگارار کدام یک از بندگان تو نزد تو عزیزترند؟ فرمود: آنکه در وقت قدرت و توانائی عفو نماید» و حضرت سید الساجدین علیه السلام فرمودند که «در روز قیامت خدای تعالی اولین و آخرین را در بلندی جمع می کند، سپس منادی ندا می کند که کجایند اهل فضل؟ پس طایفه ای برمی خیزند ملائکه گویند که چه چیز است فضل شما؟ گویند توسل می جستیم به هر که از ما دوری می کرد و عطا می کردیم به هر که ما را محروم می ساخت و گذشت می کردیم از هر که به ما ظلم می نمود ملائکه گویند: راست گفتید که اهل فضل اید، داخل بهشت شوید» و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند که «پشیمانی بر عفو بهتر و آسان تر است از پشیمانی بر انتقام و عقوبت» و همین قدر فضل و شرافت از برای عفو و گذشت کافی است که از نیکوترین صفات پروردگار است، و در مقام ثنا و ستایش او را به این صفت جمیله یاد می کنند حضرت امام زین العابدین علیه السلام در مناجات خود می گوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی» یعنی «توئی که خود را به عفو و گذشت نام برده ای پس در گذر از من». ,

و آن بر دو قسم است: زیرا که هر که عداوت کسی را در دل دارد یا آن را در دل پنهان می کند و انتظار زمان فرصت را می کشد، یا علانیه و آشکار در صدد ایذا و اذیت آن شخصی است که او را دشمن دارد، و اظهار عداوت او را می کند. ,

قسم اول: را «حقد و کینه» گویند، که عبارت است از پنهان کردن عداوت شخصی در دل. ,

و قسم دوم: را «عداوت» نامند، و این ثمره قسم اول است، زیرا که چون کینه قوت گرفت و عداوت شدید گردید، خزانه دل از محافظت آن عاجز، و پرده از روی کار بر می دارد و قسم اول از ثمرات غضب است، زیرا که چون آدمی بر دیگری خشم گیرد و به جهت عجز از انتقام یا مصلحتی دیگر آن وقت اظهار غضب نکند و خشم خود را فرو برد و در دل خود پنهان سازد کینه حاصل می شود و هر یک از این دو قسم از صفات مهلکه و اخلاق رذیله است. ,

و از اخبار مستفاد می شود که مومن کینه ور نیست و در غالب اوقات صفات مهلکه دیگر نیز از کینه و عداوت متولد می گردد، چون حسد و غیبت و دروغ و بهتان و شماتت و اظهار عیب و دوری و ایذاء و سخریت و استهزاء و غیر اینها از آفات و اعمال محرمه که دنیا و دین آدمی را فاسد می سازد و اگر فرض شود که هیچ یک از اینها حاصل نشود همان خود بغض و عداوت او از امراضی است که نفس قدسی را بیمار، و همیشه روح از آن متألم و در آزار است آدمی را از بساط قرب الهی دور، و از مرافقت ساکنان عالم قدس مهجور می گرداند و صاحب خود را منع می کند از آنچه شیوه اهل ایمان و شیمه اخیار و نیکان است، و از بشاشت و شکفتگی و مهربانی و فروتنی و مرافقت و همنشینی نسبت به کسی که کینه او را در دل دارد و خود را از اعانت و قضاء حوائج او باز می دارد و هر یک از اینها درجه ای از دین را کم می کند و پرده میان آدمی و میان باریافتگان بزم تقرب می گردد و از این جهت است که در اخبار و آثار مذمت بی شمار در خصوص عداوت و دشمنی وارد شده است حتی اینکه حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «هیچ وقتی جبرئیل علیه السلام به نزد من نیامد مگر این که گفت: ای محمد از عداوت و دشمنی مردم احتراز کن» و فرمودند که «جبرئیل هرگز در هیچ امری این قدر به من وصیت نکرد که در خصوص عداوت مردم» و حضرت صادق علیه السلام فرمودند که «هر که تخم عداوت بکارد همان را که کاشته است درو می کند». ,

و آن عبارت است از کوتاهی کردن در تحصیل نمودن قدر ضرورت از قوت، به جهت سد رمق، و سستی از قدر لازم در شهوت نکاح، به حدی که منجر به برطرف شدن قوت، و تضییع عیال، و قطع نسل شود و شکی نیست که آن در شرع مذموم و ناپسندیده است، زیرا که تحصیل شناخت پروردگار، و سعی در عبادت آفریدگار، و کسب فضائل و دفع رذائل، موقوف به قوت بدن و صحت تن است پس کوتاهی در رساندن غذائی به بدن، که قوت را محافظت نماید، آدمی را از تحصیل سعادات محروم سازد و همچنین اهمال قوه شهوت نکاح، آدمی را از فواید بسیار محروم می گرداند، زیرا که خداوند عالم این قوه را بر بنی آدم مسلط گردانید تا نسل باقی ماند، و وجود این سلسله دائمی باشد پس کسی که آن را مهمل گذارد و ترک نکاح کند ثمره این قوه را ضایع کرده و از فواید بقای نسل محروم شده است، که یکی از آنها: موافقت اراده خداست، که بقای نوع انسان باشد و بسیار شدن بندگان، و بسیار شدن کسانی که پیغمبر آخرالزمان به واسطه آنها مباهات و افتخار می کند و تبرک جستن به دعای خیر فرزند صالح بعد از مردن و وصول به شفاعت اطفال صغیری که پیش از پدر و مادر می میرند، و غیر اینها از فواید با وجود اینکه قطع کردن رشته ای که از آدم أبوالبشر متصل شده و آن را به دیگری نسپردن، خود قصوری است ظاهر و روشن و از برای نکاح و تزویج نیز فواید بسیاری است که کسی که آن را ترک می کند، آن فواید از او فوت می شود از جمله آنها محافظت خود از شر شیطان، و شکستن سورت شهوت، و فارغ شدن از تدبیر منزل، و نگاهبانی خانه، و امر طبخ و فرش و جاروب کردن، و اسباب زندگانی را آراستن، و ظروف و جامه شستن، و امثال اینها از آنچه آدمی را از تحصیل علم و عمل باز می دارد. ,

و از این جهت سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «باید هر یک از شما فرا گیرد زبانی ذاکر، و دلی شاکر، و زنی پرسا، که اعانت کند او را بر امر آخرتش». ,

3 زن خوب فرمان بر پارسا کند مرد درویش را پادشا

4 برو پنج نوبت بزن بر درت چو یاری موافق بود در برت

بدان که خوف و ترس نمی باشد مگر از تشویش رسیدن مکروهی که آدمی آن را تصویر می کند، و در خاطره خود ممثل می گرداند، و از بیم وصول به آن متألم و خایف می گردد. ,

و مکروهاتی که بنده باید از آن بترسد بسیار است، زیرا که خوف آدمی یا از در وی از بساط قرب، و حجاب از لذت لقای پروردگار است، و این بالاترین و بهترین مراتب خوف است و این درجه خوف مقربین و صدیقین است و سید اولیاء علیه السلام به این مرتبه اشاره فرموده که: «فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک» یعنی «ای معبود و آقا و پروردگار و مولای من گرفتم که صبر کردم بر عذاب تو پس چگونه صبر کنم بر فراق و دوری تو» ,

چون از این مرتبه که تنزل کند، خوف عباد و زهاد است، و آن نیز انواع دارد. ,

پس خوف، یا از سکرات مرگ و شدت آن است، یا از شدت نکیر و منکر و درشتی و خشونت ایشان، یا از عذاب قبر و تنهائی و وحدت آن، یا از هول عرصه قیامت و وحشت آن، یا از تصور ایستادن در نزد پروردگار و هیبت آن و شمردن گناهان و حیا و خجالت آن، یا از رسوائی و شرمساری در محشر و بروز کردن باطن در نزد ملک و بشر، یا در ماندن در محاسبه مستوفیان بازار روز قیامت، یا از الم حسرت و پشیمانی و ندامت، یا از محرومی از دیدار شفعای روز رستاخیز، یا از گذشتن صراط باریک تیز، یا از آتش سوزنده، و مار و کژدم گزنده، و یا از محرومی از نعیم بهشت، و دوری از وصال حوران پاک سرشت، و حرمان از پادشاهی جاودان، و مملکت بی پایان. ,

آثار ملا احمد نراقی

36 اثر از باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی