و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 108
1. و اما عجب به ورع و تقوی و صبر وشکر و شجاعت و سخاوت و غیر اینها از صفات کمالیه نفسانیه پس معالجه آن این است که متفطن شود به اینکه این صفات وقتی نافع و موجب نجات اند که عجب با آنها نباشد، و چون عجب بیاید همه آنها را باطل و ضایع و فاسد می کند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 109
1. و اما عجب به نسب و حسب: پس علاج آن دانستن چند چیز است: اول آنکه بدانی که فخر و بزرگی کردن به کمال دیگری نیست مگر سفاهت و بی خردی، زیرا کسی که خود ناقص و بی کمال باشد کمال جد و پدر او را چه سود بخشد بلکه اگر آنان زنده بودند ایشان را می رسید که گویند: این فضیلت از ماست، تو را چه افتاده است؟ و در حقیقت تو نیستی مگر کرمی که از فضله آنها به هم رسیده اگر کرمی که از فضله انسان حاصل شود اشرف باشد از کرمی که از سرگین خری به هم رسد کسی که پدر یا جدش را کمالی باشد اشرف از کسی خواهد بود که چنین نباشد هیهات هیهات این دو کرم یکسان اند و شرافت از برای خود انسان است از این جهت حضرت امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه می فرماید:
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 110
1. و اما عجب به حسن و جمال: پس علاج آن این است که بدانی که آن به زودی در معرض زوال است و به اندک علتی و مرضی جمال تو زایل، و حسن تو باطل می شود و کدام عاقل به چیزی عجب می کند که تب شبی آن را بگیرد، یا دملی آن را برطرف کند، و یا آبله ای آن را فاسد گرداند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 111
1. و اما عجب به مال: پس علاج آن این است که آفات مال را به نظر درآورد و تفکر کند که آن در معرض زوال و فنا، و عاری از دوام و بقاست گاهی نهب و غارت می شود، و زمانی به ظلم و ستم می رود، به آتش می سوزد، و به آب غرق می شود، دزد آن را می برد و طرار آن را می رباید، و غیر اینها از آفات سماویه و ارضیه و متذکر شود که در بین یهود و هندو کسانی هستند که مال و ثروتشان أفزونتر از ایشان است و اف بر شرفی که هندو و یهود در آن پیش باشد و تف بر بزرگی ای که دزد آن را در یک لحظه برباید و صاحبش را مفلس و ذلیل بنشاند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 112
1. و اما عجب به قوت و قدرت خود: علاجش آن است که به یاد آورد امراض و آلامی را که خدا مسلط بر بدن او گردانیده و نظر کند که شبی تب چگونه قوت او را ضعیف، و بدن او را لاغر و نحیف می گرداند و اگر یک رگ از بدن او به درد آید از هر عاجزی عاجزتر و از هر ذلیلی ذلیل تر می شود و احمق کسی است که به قوت و قدرت خود نازد و حال اینکه اگر مگسی چیزی از او برباید نتواند استرداد کند و اگر مورچه ای به گوش او داخل شود روز و شب فریاد کند و اگر خاری به پای او رود عاجز گردد و اگر غباری به چشمش رسد متأثر شود.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 113
1. و اما عجب به جاه و منصب و حکومت و امارت و قرب سلطان و کثرت انصار و اعوان، از اولاد و خویشان و خدم و غلمان و قبیله و عشیره: پس این مرضی است که بسیاری از اهل دنیا به آن مبتلا و به این جهت مساکین از پندار و غرور ایشان در بلا، به زیردستان به نظر حقارت نظر می کنند، و از هر کسی چشم زیردستی و فروتنی دارند غافل از اینکه همه ریاست دنیویه در معرض فنا و زوال، و مایه خسران و وبال است.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اما عجب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 114
1. و اما عجب به عقل و زیرکی خود: پس این علامت بی عقلی و «بلادت است، زیرا که عاقل پیرامون عجب نمی گردد بلکه عقل خود را حقیر می شمارد و اگر در مکانی تدبیر صوابی از او ظاهر شد یا به امر پنهانی برخورد آن را از جانب خدا می داند و بر آن شکر می کند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بدان که از ملا احمد نراقی معراج السعادة 115
1. بدان که ضد این صفت عجب و خودنمائی، شکسته نفسی و خود را حقیر شمردن و ذلیل و پست دانستن است و این بهترین صفت از صفات کمالات است و فایده آن در دنیا و آخرت بی حد و حصر، و هر که به مرتبه بلندی یا رتبه ارجمندی رسید به وسیله این صفت رسید و هیچ کسی خود را ذلیل نشمرد مگر اینکه خدا عزیزش شمرد و احدی خود را نیفکند، مگر اینکه خدا او را برداشت و بلند کرد.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و آن عبارت از ملا احمد نراقی معراج السعادة 116
1. و آن عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد و فرق این با عجب، آن است که آدمی خود را شخصی داند، و خود پسند باشد، اگر چه پای کسی دیگر در میان نباشد، ولی در کبر، باید پای غیر نیز در میان آید تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بیند و این کبر، صفتی است در نفس و باطن و از برای این صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندی است که اظهار آن آثار را تکبر گویند .
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و حضرت از ملا احمد نراقی معراج السعادة 117
1. و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «داخل بهشت نمی شود هر که به قدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبر کند در راه رفتن، ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد» و فرمودند که «خداوند عالم فرموده: کبریا و بزرگی ردای من است، و عظمت و برتری سزاوار من، هر که خواهد در یکی از اینها با من برابری کند او را به جهنم خواهم افکند» و فرمودند که «در روز قیامت از آتش جهنم گردنی بیرون خواهد آمد که دو گوش داشته باشد و دو چشم و یک زبان، و خواهد گفت که من موکل به سه طایفه هستم: یکی متکبرین، دیگری کسانی که با خدا، خدای دیگری را خوانده اند و سوم کسانی که صورت، نقش می کرده اند» و فرمودند که «سه نفرند که خدای تعالی در روز قیامت با ایشان سخن نخواهد فرمود، و عمل ایشان را پاک نخواهد ساخت، و عذاب دردناک از برای ایشان خواهد بود: پیر زناکار، و پادشاه جبار، و متکبر بی خبر» و نیز از آن حضرت مروی است که «بد بنده ای است بنده ای که تکبر کند و از حد خود متجاوز نماید، و پروردگار جبار اعلی را فراموش کند و خداوند کبیر متعال را فراموش نماید و بد بنده ای است بنده ای که به سهو و لهو بگذراند و گورستان و پوسیدن بدن ها را در آنجا فراموش کند» و نیز از آن جناب روایت شده است که «دشمن ترین شما به سوی ما، و دورترین شما از ما در روز آخرت، پرگویان، نازک گویان و متکبران اند» و فرمودند که «متکبرین را در روز قیامت محشور خواهند کرد به صورت مورچه های کوچک، که به جهت بی قدری که در نزد خدا دارند پایمال همه مردم خواهند شد» و فرمودند که «در جهنم وادیی است که او را هبهب گویند و بر خدا ثابت است که هر جبار متکبری را در آن جای دهد» و از کلام عیسی بن مریم علیه السلام است که «همچنان که زرع در زمین نرم می روید و بر سنگ سخت نمی روید، همچنین دانائی و حکمت جای می گیرد در دل اهل تواضع و فروتنی و جای نمی گیرد در دل متکبر نمی بینید که هر که سر می کشد و سر خود را بلند می کند که به سقف رسد، سقف سر او را می شکند؟ و هر که سر خود را به زیر افکند، سقف بر سر او سایه می افکند و او را می پوشاند؟» چون حضرت نوح علیه السلام را هنگام رحلت رسید فرزندان خود را طلبید و گفت: شما را به دو چیز امر می کنم و از دو چیز منع می کنم: منع می کنم از شرک به خدا و کبر و امر می کنم به گفتن «لا اله الا الله و سبحان الله و بحمده» و روزی که حضرت سلیمان بن داود علیه السلام امر کرد که مرغان و جن و انس بیرون آیند، پس بر بساط نشست ودویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند و بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمان ها شنید سپس این قدر میل به پستی کرد که کف پای او به دریا رسید پس صدائی بلند شد که کسی می گوید: اگر در دل صاحب شما به قدر ذره ای کبر می بود او را به زمین فرو می بردند بیشتر از آنچه بلند کردند او را» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «از برای متکبرین، در جهنم وادیی است که آن را «سقر» نامند و از شدت حرارت خود به خدا شکایت کرد و رخصت طلبید که یک نفس بکشد، پس نفس کشید، از نفس او جهنم بسوخت» و فرمود که «متکبرین را در روز قیامت به صورت مورچگان محشور خواهند کرد و مردم ایشان را پایمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود» و فرمود که «هیچ کس نیست که تکبر کند مگر اینکه در خود پستی می بیند، که می خواهد با تکبر آن را بپوشاند» و فرمود که «دو ملک در آسمان هستند که موکل بندگانند که هر که تواضع کند او را بلند مرتبه کنند، و هر که تکبر نماید او را پست مرتبه نمایند» و فرمود که «جبار ملعون، کسی است که به حق جاهل باشد و مردم را حقیر شمارد» و فرمود که «هیچ بنده ای نیست مگر اینکه او را حکمت و دانای است و ملکی است که گناه می دارد آن حکمت را از برای او، پس اگر تکبر کرد می گوید: ذلیل شو، که خدا تو را ذلیل گردانید، پس او را در پیش خود از همه کس بزرگتر، و در نظر مردم از همه کس کوچکتر می شود.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بدان که از ملا احمد نراقی معراج السعادة 118
1. بدان که تکبر به سه قسم است: اول آنکه تکبر بر خدا کند، همچنان که نمرود و فرعون کردند و این بدترین انواع تکبر، بلکه اعظم افراد کفر است و سبب این، محض جهل و طغیان است و به این قسم خدای تعالی اشاره فرموده که «إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» یعنی «به درستی که کسانی که تکبر و گردن کشی از بندگی من می نمایند زود باشد که داخل جهنم شوند، در حالتی که ذلیل و خوار باشند» .
برای مشاهده کامل کلیک کنید
دانستی از ملا احمد نراقی معراج السعادة 119
1. دانستی که کبر از جمله مهلکات، و مانع وصول به سعادات است و باعث آن نیست مگر حمق و سفاهت و بی خردی و غفلت، زیرا که همه آسمان ها و زمینها و آنچه در آنها موجود است در جنب مخلوقات خدا هیچ و بی مقدارند و همچنین زمین در جنب آسمان ها، و موجودات زمین در جنب زمین، و حیوانات در جنب آنچه بر روی زمین است، و انسان در جنب حیوانات، و این تسکین بیچاره متکبر، در جنب افراد انسان پس چه شده است او را که بزرگی کند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید