و اما انسان: از ملا احمد نراقی معراج السعادة 37
1. و اما انسان: پس این خود ظاهر است که اول او قطره آبی بود گندیده که در تمام اجزای بدن مستغرق بود و خداوند حکیم از حکمت بالغه محبتی میان مرد و زن قرار داد، و به کمند شهوت ایشان را به جانب مجامعت کشید تا به حرکت «وقاعیه نطفه از مواضع مستغرقه، مستخرج شود و آلت رجولیت را قوه دفع، و رحم زن را قوه جذب عطا کرد تا نطفه مرد را به جانب خود جذب نمود و با منی زن ممزوج شده و در رحم قرار گرفت.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و اگر تو از ملا احمد نراقی معراج السعادة 38
1. و اگر تو را دیده بصیرت بینا باشد، تفکر کن در اندکی ازعجایب و حکمتهائی که در بعضی از این اعضاست، نظر کن در استخوان ها، که چگونه آنها را از نطفه روان در میان آب و خون صلب، محکم خلق کرده، و آنها را ستون بدن قرار داده، به مقدار مختلف و شکل متفاوت، بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، راست و کج، پهن و باریک، و مجوف و مصمت، به نحوی که مقتضای حکمت و مصلحت بود.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و چون بر از ملا احمد نراقی معراج السعادة 39
1. و چون بر قلیلی از عجایب سر مستحضر گشتی نظری به جانب چشم کن و ببین که چگونه آن را به شکلی خوش و هیأتی دلکش و رنگی مرغوب و طرزی محبوب آفریده و از برای آن هفت طبقه و سه رطوبت قرار داده که اگر یکی از آنها متغیر گردد امر دیدن مختل شود و تأمل کن که صورت آسمان به این عظمت و وسعت را در حدقه آن که از عدسی بیشتر نیست ظاهر گردانید و از برای هر چشمی دو «جفن» آفرید که آن را از دود و گرد و سایر موذیات محافظت نماید و جفن زیرین چون ساکن بود کوچکتر آفرید که حدقه را نپوشاند و فضلات چشم در آن مجتمع نگردد و جفنها را زینت داد به مژه ها که هر گاه گشودن چشم ضروری و خوف موذیات به چشم باشد مژه آن را محافظت نماید، همچنان که در وقت باد شدید که با آن خاک و غبار باشد اندکی چشم را می گشایند و مژه های بالا و زیر را به یکدیگر وصل نموده تا پنجره حاصل می شود و از عقب آن نگاه می کنند
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و چون عجایب از ملا احمد نراقی معراج السعادة 40
1. و چون عجایب چشم را دیدی، گوش هوش بدار، و شمه ای از حکمتهای گوش را بشنو، که چگونه خدای تعالی آن را شکافته، و در اندرون قرار داده، که به وسیله آن امتیاز صداهای مختلفه می کند، و آدمی را از ما فی الضمیر دیگران به واسطه آن آگاه می سازد و بر دو سوراخ گوش بلندی چون صدف خلق کرد، که آن را از سرما و گرما و غیر آنها محافظت نماید و در منفذ آن گردشهای بسیاری مقرر کرد، تا اگر حیوانی قصد گوش کند به سهولت داخل نتواند شد، و با وجود این در آنجا چرکی متعفن خلق کرد، که حشرات موذی از آن متنفر گردند و داخل گوش نشوند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و بعد از از ملا احمد نراقی معراج السعادة 41
1. و بعد از آن تأمل کن در روی آدمی ببین که آفریدگار چگونه آن را زینت داده است به آنچه از برای آن ضروری و در کار است از جبهه و جبین و ابرو و محاسن و بینی و دهان .
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
پس تفکر از ملا احمد نراقی معراج السعادة 42
1. پس تفکر کن در عجایب معده، و آلاتی که از برای اکل و هضم و طبخ غذا خلق کرده، و ملاحظه کن، بر سر حلقوم طبقاتی قرار داده که در وقت فرو بردن طعام گشوده می شود و بعد از بلع سر به هم آورده و فشرده می گردد، تا غذا از دهلیز مری به معده وارد شود و معده را چون دیگی آفریده، و در آن حرارتی خلق فرمود که به سبب آن غذا پخته شود، و به آن حرارت و حرارتی که از جگر و سپرز و صلب و پیه محیط به معده از اطراف، به معده می رسد، غذا در معده پخته می شود، و شبیه می گردد به آب کشک غلیظ، و آن را «کیلوس» می گویند و چون باید صافی و خالص آن به جگر بالا رود، و در آنجا بعد از طبخ دیگر تقسیم به اعضا شود، خداوند حکیم رءوف در سمت معده رگهائی آفرید، که آنها را «ماساریقا گویند، و لطیف کیلوس از دهان ماساریقا داخل آنها می شود، و ماساریقا متصل است به رگی دیگر که آن را باب الکبد گویند، که یک طرف آن به جگر نفوذ کرده است، و از سر آن رگهای بسیار مانند مو منشعب گشته، و در اجزای جگر منتشر است، و آنها را عروق لیفیه خوانند پس خالص کیلوس به ماساریقا و از آنجا به باب الکبد و از آن به عروق لیفیه می ریزد و از آنجا جگر آن را می مکد و به خود جذب می کند و آن را طبخ دیگر می دهد، و از این طبخ چهار چیز از کیلوس حاصل می شود:
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و چون فی از ملا احمد نراقی معراج السعادة 43
1. و چون فی الجمله از حکمتهای معده و آلات اکل مطلع گشتی تأمل کن در عجایب دل که آن را جسمی به شکل صنوبر آفریده و چون سرچشمه روح حیوانی است آن را صلب خلق کرد تا از حوادث محفوظ و به اندک چیزی موف نشود
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
پس نظری از ملا احمد نراقی معراج السعادة 44
1. پس نظری گشای و دو دست آدمی را بنگر که چگونه خالق حکیم آنها را کشیده تا به هر مطلبی که آدم خواهد دراز کند، و کف آن را پهن نمود و پنج انگشت نصب فرمود و هر انگشتی را بر سه قسم کرد و ابهام را در یک طرف قرار داد و چهار انگشت دیگر را در طرف دیگر، به نوعی که ابهام بر آنها محیط می شد و اگر اولین و آخرین جمع شوند که در وضع انگشتان و درازی و کوتاهی آنها نوعی دیگر فکرکنند که بهتر از این نوع از جهت زینت و مصلحت باشد یا مثل آن، نمی توانند، زیرا که به این ترتیب قابل گرفتن و دادن و سایر مصالح است، اگر آن را پهن کنی طبقی است نمایان و اگر جمع کنی گرزی است گران و از جمع آنها بعد از پهن کردن هر چه خواهی می گیری و از پهن نمودن بعد از جمع هر چه اراده کنی می دهی، اگر کفچه خواهی از آن سازی و اگر صندوقچه اراده کنی از آن پردازی اگر ابهام را بر سبابه نهی هر چه خواهی به آن پاره کنی و اگر سبابه را راست بداری به آنچه خواهی اشاره کنی اگر عددی را ضبط خواهی از آن توانی و اگر مکانی را خواهی بروبی میسرت گردد به آسانی و غیر اینها از منافع محسوسه.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و از برای از ملا احمد نراقی معراج السعادة 45
1. و از برای هر شخصی دو پای آفرید مرکب از ران و ساق و قدم، و هر یک به شکلی خاص و ترکیبی مخصوص، تا به هر جا که خواهد حرکت کند و اگر اندکی تغییر در ترکیب یا شکل یا وضع یکی از اینها به هم رسد امر حرکت مختل می گردد و آنها را ستون بدن و مرکب تن قرار داد و تن را بر آنها سوار کرد و همه این عجایب و غرایب را که اندکی از بسیار، و عشری از اعشار عجایب بدن انسان است از قطره ای نطفه خلق کرد در ظلمت رحم و اگر پرده در پیش نمی بود و نظر بر آن می افتاد می دیدی که نقوش و خطوط و رسوم در اعضاء در پی یکدیگر بر آن ظاهر می شوند و نه نقاشی ظاهر و نه قلمی پیداست فسبحانه سبحانه جل شأنه.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و این شمه از ملا احمد نراقی معراج السعادة 46
1. و این شمه ای بود از حکمتهای و عجایبی که در نطفه در ظلمتکده رحم به ظهور رسید و چون جثه او بزرگتر و جای او در رحم تنگ شد نظر کن که چون آن را راه نمود تا سرنگون شده قدم از تنگنای رحم به فضای دنیا نهاد و چون بعد از بیرون آمدن محتاج به غذائی بود و بدن او نرم و سست و تحمل غذای ثقیل را نداشت خون حیض را گازری کرده رنگ سیاه آن را سفید و ممر آن را که از اسافل اعضا بود مسدود و آن را از راه پستان به جهت غذای طفل روانه فرمود، و پستان را سری آفرید مطابق دهان طفل شیرخوار، و چون طفل را توانایی بلع شیر بسیار در یک دفعه نبود در آن سوراخهای بسیار کوچک قرار داد تا شیر به تدریج از آنها به مکیدن برآید و بنگر که چگونه آن طفل را راهنمائی به پستان و مکیدن آن نمود و بیرون آمدن دندان را به تأخیر افکند تا از آن، پستان مادر را المی نرسد و چون به سبب شیر، رطوبت بسیار در دماغ او مجتمع می شد گریه را بر آن گماشت تا به سبب آن، رطوبت دفع شود و نزول به چشم و عضو دیگر نکند و آن را فاسد کند و چون چندی از آن گذشت و گوشت او محکم و طاقت غذاهای غلیظ را به هم رسانید از برای او دندان رویانید بدون آنکه در وقت آن تقدیمی یا تأخیری واقع شود.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
تأمل کن از ملا احمد نراقی معراج السعادة 47
1. تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
و چون اندکی از ملا احمد نراقی معراج السعادة 48
1. و چون اندکی از عجایب نفس و بدن را دانستی قیاس کن بر آن عجایب زمینی را که مسکن و مأوای توست از بلندیهای آن و پستیها و کوهها و صحراها و رودها و دریاها و معموره ها و بیابانها و چمنها و بستانها و شهرهای عظیمه و جزیره های کثیره، و معادن و جمادات و نباتات و حیوانات و اگر دیده بصیرت بینا باشد در هر جزوی از اجزای آن از عجایب قدرت و بدایع حکمت، آن قدر مشاهده کنی که واله و حیران شوی و یقین به عظمت و جلال خالق آن نمائی.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید