ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 1
1. ای ضیاء الحق حسام الدین توی
که گذشت از مه به نورت مثنوی
...
1. ای ضیاء الحق حسام الدین توی
که گذشت از مه به نورت مثنوی
...
1. اندر آن بودیم کان شخص از عسس
راند اندر باغ از خوفی فرس
...
1. آن یکی واعظ چو بر تخت آمدی
قاطعان راه را داعی شدی
...
1. گفت عیسی را یکی هشیار سر
چیست در هستی ز جمله صعبتر
...
1. چونک تنهااش بدید آن ساده مرد
زود او قصد کنار و بوسه کرد
...
1. صوفیی آمد به سوی خانه روز
خانه یک در بود و زن با کفشدوز
...
1. چادر خود را برو افکند زود
مرد را زن ساخت و در را بر گشود
...
1. گفت گفتم من چنین عذری و او
گفت نه من نیستم اسباب جو
...
1. از پی آن گفت حق خود را بصیر
که بود دید ویت هر دم نذیر
...
1. شهوت دنیا مثال گلخنست
که ازو حمام تقوی روشنست
...
1. آن یکی افتاد بیهوش و خمید
چونک در بازار عطاران رسید
...