غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

3590 اثر از غزلیات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا) در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جلال الدین محمد مولوی(مولانا) را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 60 از این مجموعه هستید.

تدبیر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 647

1. تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 648

1. ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

بر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 649

1. بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
از چرخ فرود آمد و در ما نگران شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 650

1. آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
امسال در این خرقه زنگار برآمد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

مهتاب از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 651

1. مهتاب برآمد کلک از گور برآمد
وز ریگ سیه چرده سقنقور برآمد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

تدبیر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 652

1. تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند نماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

چون از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 653

1. چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

هر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 654

1. هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 655

1. از بهر خدا عشق دگر یار مدارید
در مجلس جان فکر دگر کار مدارید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 19 بیت

مرغان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 656

1. مرغان که کنون از قفس خویش جدایید
رخ باز نمایید و بگویید کجایید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

گر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 657

1. گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت