ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3170
1. ای که تو از عالم ما میروی
خوش ز زمین سوی سما میروی
1. ای که تو از عالم ما میروی
خوش ز زمین سوی سما میروی
1. خشم مرو خواجه! پشیمان شوی
جمع نشین، ورنه پریشان شوی
1. ای که ازین تنگ قفس میپری
رخت به بالای فلک میبری
1. باده ده، ای ساقی هر متقی
بادهٔ شاهنشهی راوقی
1. صد دل و صد جان بدمی دادمی
وز جهت دادن جان شادمی
1. کار به پیری و جوانیستی
پیر بمردی و جوان زیستی
1. کردم با کان گهر آشتی
کردم با قرص قمر آشتی
1. آدمیی، آدمیی، آدمی
بسته دمی، زانک نهٔ آن دمی
1. در دل من پردهٔ نو میزنی
ای دل و ای دیده و ای روشنی
1. این طریق دارهم یا سندی و سیدی
اهد الی وصالهم، ذبت منالتباعد