اخی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 284
1. اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
و هل اتیک حدیث جلا العقول جلا
1. اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
و هل اتیک حدیث جلا العقول جلا
1. اتاک عید وصال فلا تذق حزنا
و نلت خیر ریاض فنعم ما سکنا
1. یا من بنا قصر الکمال مشیدا
لا زال سعدا بالسعود مؤیدا
1. ورد البشیر مبشرا ببشاره
احیی الفؤاد عشیه بورودها
1. یا کالمینا یا حاکمینا
یا مالکینا لا تظلمونا
1. یا مخجل البدر اشرقنا بلالا
یا ساقی الروح اسکرنا بصهبا
1. بی یار مهل ما را بییار مخسب امشب
زنهار مخور با ما زنهار مخسب امشب
1. ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
وز بهر خدا زین جا اندرگذری امشب
1. زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب
جان مست شد و قالب ای دوست مخسب امشب
1. مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
ای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
1. بریده شد از این جوی جهان آب
بهارا بازگرد و وارسان آب
1. الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
مگو شب گشت و بیگه گشت بشتاب