خدایا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2342
1. خدایا مطربان را انگبین ده
برای ضرب دست آهنین ده
1. خدایا مطربان را انگبین ده
برای ضرب دست آهنین ده
1. ایا خورشید بر گردون سواره
به حیله کرده خود را چون ستاره
1. مبارک باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد ای همراه روزه
1. چو بیگاه است و باران خانه خانه
صلای جمله یاران خانه خانه
1. مکن راز مرا ای جان فسانه
شنیدستی مجالس بالامانه
1. خدایا رحمت خود را به من ده
دریدی پیرهن تو پیرهن ده
1. فریاد ز یار خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده
1. ای دیده راست راست دیده
چون دیده تو کجاست دیده
1. آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یک سواره
1. دیدی که چه کرد آن یگانه
برساخت پریر یک بهانه
1. یک جام ز صد هزار جان به
برخیز و قماش ما گرو نه