1 کارم ز غمت همه خروش است امشب نیشم در کام جای نوشست امشب
2 دوشم می وصل در قدح بود مرا خون در قدح از حسرت دوشست امشب
1 خاکم چو سپهر کینهجو خواهد ساخت حق کار من از لطف نکو خواهد ساخت
2 مشت گل من بکار میخانه کند گر جام نسازدش سبو خواهد ساخت
1 عشق آمد و کاشانه جان و تن سوخت از آتش او خانه مرد و زن سوخت
2 ابری برخواست ناگه و برقی جست صدخانه بسیل رفت و صد خرمن سوخت
1 دوشم که ز داغ دوریت جان میسوخت جان در تنم از آتش هجران میسوخت
2 آن تاب و تبم بود که در دیر و حرم بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
1 در باغ جهان که بس گل آشفت و بریخت از شاخ گلی به بلبلی گفت و بریخت
2 بر گلبنی آشیانه مگذار کزو هر لحظه هزار غنچه بشگفت و بریخت
1 آنشوخ که خون مهربان یاران ریخت وز تیغ جفا خون وفاداران ریخت
2 از خون بحریست کوی او بسکه بخاک خون دل افکار دل افکاران ریخت
1 خط تو که غم بجان غمخواران ریخت آتش بدل سوخته یاران ریخت
2 آن ابر سیاهست که برگشته ما اخگر همه جای قطره باران ریخت
1 در بر معشوق و در قدح می چه خوش است در گوشه بزم ناله نی چه خوش است
2 سرمست شدن بپای یار افتادن پس گریه هایهای هیهی چه خوشست
1 آگه نتوانی چو شد از فطرت پست زانگونه تو از حقیقت کار که هست
2 مگذار زمانی قدح باده ز دست در بیخبری مرا چه هشیار و چه مست
1 در ظلمت جهل آمدن چون زالست گر جرم کنم چرا کنی قدرم پست
2 ره تیره و من مست و صراحی دردست پایم لغزید ناگه افتاد و شکست