آه از آن کودک از مشتاق اصفهانی دیوان اشعار 25
1. آه از آن کودک نورس که بود
از غم ایام خراشیده چهر
1. آه از آن کودک نورس که بود
از غم ایام خراشیده چهر
1. گشته جور محمد نبی خسته جگر
که خورند از غم او بنده آزاد افسوس
1. سیدمحمد آنکه فلک از وفات او
پنهان دریغ میخورد و آشکار حیف
1. ازین محنتسرا گردید چون شمسالنساء بیرون
ز الطاف الهی جنت المأوی شد منزل
1. زین غمکده از لطف خداوند جلیل
چون رفت بخلد میرزااسماعیل
1. جوان جوان بخت و فیروز طالع
ثمین گوهر رشته نسل آدم
1. آه از چرخ جفاپیشه که دست
نکشد یکنفس از جور و ستم
1. جناب حاجی نیکو خصال عبداله
که نام او به نکوئیست شهره ایام
1. حیف از سید محمد کامد از دور سپهر
پرتو خورشید رویش عاقبت برطرف بام
1. آه کاخر رفت حاجی میرمعصوم از جهان
وز وفاتش تیره شد عالم بچشم خاص و عام
1. زبده اهل کرم آقا نبی
صاحب عز و شرف و احتشام
1. صد دریغ از حضرت آخوند مولانا شفیع
مرکز پرگار دانش قدوه ارباب علم