6 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار مشتاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار مشتاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ماده تاریخ در دیوان اشعار مشتاق اصفهانی

1 حیف از سید محمد کامد از دور سپهر پرتو خورشید رویش عاقبت برطرف بام

2 رفت از این محفل برون و رفتنش احباب را کرد ز هر غم بکام و ریخت خون دل بجام

3 کوکب برج سیادت بود و میکردند کسب مهر و مه نور و ضیا از طلعت او صبح و شام

4 رونهفت از دور چرخ و از زوال کوکبش روز و شب سادات را شد قیر گون و نیل فام

1 صد دریغ از میرسیداحمد عالیجناب کامد او را شیشه هستی ز گدرون برزمین

2 چون برآمد زین گلستان و برنگ بوی گل شد بفردوس از نسیم لطف رب‌العالمین

3 گفت مشتاق از پی تاریخ فوت او که گشت سید عالیجنابی داخل خلد برین

1 آه که آخر کسوف کرده ز جور فلک مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین

2 کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین

3 رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین

4 رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین

1 سیداحمد ز دور چرخ وارون چو رفت برون ز غصه دینی دون

2 گفت از پی تاریخ وفاتش مشتاق سیداحمد رفت ز دنیا بیرون

1 خادم که از ترانه دلکش درین چمن بودش چو غنچه گوش بر آواز هر گلی

2 چون رفت از حدیقه و از رفتنش فتاد در جرگ بلبلان نواسنج غلغلی

3 مشتاق خسته دل پی تاریخ رحلتش گفتا ز بوستان سخن رفت بلبلی

1 حیف از اسماعیل آن روشن دل صافی ضمیر کامد او را سنگ بر مینای هستی ناگهان

2 با دلی چون شیشه ساعت پر از گرد ملال بست بازرگانی عاقبت زین خاکدان

3 مرهم لطفی ندید از گیتی و با خویش برد لاله‌سان داغی که بردش بر جگر زین گلستان

4 بود از این گلزار فانی تنگدل ناگه رسید بر دماغ او شمیمی از بهشت جاودان

1 چه شد میرزا مهدی آن قطب دانش که بود او بهر علم عالم کلاهی

2 مکان در خم هستیش بود چندی فلاطون صفت آن حکیم الهی

3 نهان گشت آخر روان منیرش چو مهر از کسوف اجل در سیاهی

4 ز زندان تنگ بدن چون برآمد بصد شوق و شد جانب دوست راهی

1 هزار شکر که از نوشکفته گشت گلی زابر لطف الهی ز بوستان حسن

2 عطا نموده باو کودکی خدا که چو شمع زپرتو رخش افروخت دودمان حسن

3 زآفت این ثمر نارسیده ایمن باد که هست قوت دل و قوت روان حسن

4 جناب ایزدی از لطف نام او احمد ز تخت عرش رسانیده بر زبان حسن

1 شکر کز لطف الهی کرد تسخیر جهان همچو مهر از تیغ عالم‌گیر شاه دین‌پناه

2 شمع بزم افروز دولت ماه اوج سلطنت آفتاب برج حشمت سایه لطف‌اله

3 وارث ملک سلیمان صاحب تخت کیان ثانی صاحب قرآن شاه جهان طهماسب شاه

4 نافذالامری که گردون از ازل دارد بگوش حلقه بهر بندگیش از گوشوار مهر و ماه

1 شکرلله گشت از عون حق و امداد بخت ایروان مفتوح از تیغ شه صاحب قران

2 سایه برج الهی مهر برج خسروی وارث ملک سلیمان صاحب تخت کیان

3 کلب درگاه امیرالمؤمنین طهماسب شاه آنکه از بیمش فتد تب لرزه برشیر ژیان

4 آن شجاعت پیشه‌کز شمشیر او هنگام رزم هر طرف روی آورد صد جون خون گردد روان

آثار مشتاق اصفهانی

6 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار مشتاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار مشتاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.