13 اثر از شهریارنامه عثمان مختاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهریارنامه عثمان مختاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عثمان مختاری / شهریارنامه عثمان مختاری

شهریارنامه عثمان مختاری

1 یکی نامه دیگر هم اندر شتاب فرستاد زال آن یل کامیاب

2 به نزدیک دستور ارجاسب شاه جهان جوی بیورد با دستگاه

3 که از تخم پیران بد او را نژاد جهاندیده و مرد پاکیره زاد

4 که این نامه از پیش دستان شیر به نزدیک بیورد روشن ضمیر

1 بفرمود ارجاسپ ارهنگ را که بر باره کین بکش تنگ را

2 بری بر سپاهی از ایدر زمان که من رفت خواهم سوی سیستان

3 دو دست جهان جوی فیروز طوس به بند و بگیر از وی آن بوق وکوس

4 سر راه ایرانیان را به بند نه آبادمان و نه پست و بلند

1 شنیدم ز گوینده داستان که در عهد لهراسپ شاه جهان

2 که آمد یکی مرد با دستگاه به بلخ اندرون بود در پیش شاه

3 ستم کاره را نام بسرم بدی خبردار از بیش و از کم بدی

4 یکی راه بیره بدش در سرای نبد آگه از آن جهان کدخدای

1 که از راه شیراز گشتاسپ زود سوی اصفهان راند چون زنده رود

2 ابا نامور گرد گرگین شیر بشد در صفاهان یکی دار و گیر

3 شد از گرد دشت صفاهان سیاه چه ارهنگ گشتاسب دید آن سپاه

4 بفرمود فیروز را در زمان ابا گرد رهام پاکیزه جان

1 کنون ای سراینده داستان ز گفتار دهقان روشن روان

2 مر این رزمگه ایدر اکنون بدار سخن گستر از نامور شهریار

3 که کردش فرانک به بند اندرون بگویم کنون تا که شد کار چون

4 جهان جوی هشت ماه در بند ماند که در دیده جز اشک خونین نراند

1 وزین روی ارهنگ ره کردمی چنین تا بیامد ز جرجان بری

2 دلیران ایران ز خرد و بزرگ همه تیز دندان بکین همچو گرگ

3 به ری در همه جمع بودند شاد که آرند زی بلخ لشکر چه باد

4 که از ره سپاه گران در رسید بگردون چکاچاک خنجر رسید

1 چه ارجاسپ آن دید سرکرد بور سرافیل گفتی که دم زد بصور

2 درآمد بناوردگه زود ترک چو آمد به نزد بره همچو گرگ

3 به خورشید مینو برآویخت ترک به شد گرم بازار رزم سترک

4 چو شد حمله بر پنج و شش ازدو روی دو لشکر بد ایستاده در گفتگوی

1 چه کشتیش آمد به دریای چین برون آمد از کشتی آن گرد کین

2 بزد خیمه در پیش دریا کنار جهان جوی شیراوژن نامدار

3 همه مرز چین برهم آمد ازین که آمد سپاهی به دربند چین

4 چه بشنید خاقان یکی لشکری فرستاد در دم بکین داوری

1 سپهبد چو آن دید بر کرد اسب برشیر آمد چو آذر گشسپ

2 از آن تیز تک آهوی شیر گیر فرو جست آن گرد شمشیرگیر

3 یکی حمله آورد برشیر نر چو دید آن چنان شیر پرخاشخور

4 بزد بر زمین چنگ برخاست کرد چو ابر خروشان بدو حمله کرد

1 که ناگاه ابری برآمد سیاه فرامرز را برد از آوردگاه

2 یکی نعره برخواست از تیره ابر چنان چونکه از بیشه غرنده ببر

3 چنان چونکه برخیزد از خاک دود مرآن ابر تیره هوا کرد زود

4 هوا کرد ازدیده شد ناپدید خروش از دو لشکر بگردون رسید

آثار عثمان مختاری

13 اثر از شهریارنامه عثمان مختاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شهریارنامه عثمان مختاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی