13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 دو بیننده نخل کثیرالثمر که بودند در آن به نشو و نما

2 دو تابندهٔ بدر سعادت اثر که می‌برد از ایشان جهانی ضیا

3 یکی صاحب خلق و خوی حسن مسمی به آن اسم به هجت فزا

4 یکی زبده مردم نیکنام برو نام حیدر علیه الثنا

1 حریف غالب اولاد ساقی کوثر که بود شیوهٔ او قسمت شراب سخا

2 چراغ بزم صفا شاه قاسمی که چو مهر جهان فروزی او ذره‌ای نداشت خفا

3 خمار شیب چو امسال سر گرانش کرد رساند ساقی دوران به او شراب صبی

4 زمانه تا سر سالش اگر امان دادی وزو سه ماه دگر زیب داشتی دنیا

1 سلطان محمد آن شمع کز پرتو وجودش گردیده بود گردون محفل فروز دنیا

2 در صفحهٔ رخش بود رنگ صلاح ظاهر وز مطلع جبینش نور فلاح پیدا

3 از بی وفائی عمر ناگه چو رخت بر بست وز دهر شد مسافر در خلد ساخت ماوا

4 جان پدر ز غم سوخت خون شد دل برادر وز آه و گریه بردند آرام پیر و برنا

1 بر همچو زنی لب لعاب افشان را در حالت اعراض و خوشی احسان را

2 خواهم به تماشاگه خلق آورمت چون مسخره کاورد برون طفلان را

1 سگ علی ولی حیرتی که همچو نصیر نبود در دل او جز محبت مولا

2 به دوستی علی رفت و بهر تاریخش شفاعت علی آمد ز عالم بالا

1 دولت چو سر به ذروه فتح و ظفر کشید وز رخ گشود شاهدا من و امان نقاب

2 بر مسندسرور مکین شاه کامران دارای آفتاب سریر فلک جناب

3 تسکین دهندهٔ فتن آخر الزمان شویندهٔ رخ ظفر از گرد انقلاب

4 طهماسب خان پناه جهان شاه شه نشان پرگاردار نقطهٔ کل نقد بوتراب

1 سید عالی نسب قاضی عمادالدین که شد صد خلل در کار شرع از فوت آن عالی‌جناب

2 چون ز دانش داشت ملک شرع در زیر نگین شاه ملک شرع شد تاریخش از روی حساب

1 زین زمان خلاصه ذریت نبی مهر سپهر مرتبهٔ ماه فلک جناب

2 یعنی قوام ملت و دین آن که در جهان ننهاد پای سعی جز اندر ره صواب

3 هم خورده بذر مزرع جودش بزرگ و خرد هم خوشه‌چین خرمن او بود شیخ و شاب

4 چون آن یگانه مطلع انوار فیض بود سر بر زد از سپهر وجودش دو آفتاب

1 مردم چشم جهان بین پدر آن که نادیده جهان رفت به خواب

2 غنچهٔ باغ جهان شاه علی طفل نامجرم ایمن ز عذاب

3 کاندرین باغ ز خوشبوئی او گلی از چهره نیفکند نقاب

4 تا که از گلشن دوران بردند سوی گلزار بهشتش بشتاب

1 گل گلشن لطف عبدالغنی که بادش بهشت معلی نصیب

2 به غربت فتاد و شراب اجل شد از جام دورش همان جا نصیب

3 ولی چون پس از اربعینی شدش چنین منزلی راحت‌افزا نصیب

4 خرد فکر تاریخ وی کرد و گفت چه جای مبارک شد او را نصیب

آثار محتشم کاشانی

13 اثر از قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی