9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 آیت اقبال شد رایت سلطان حسن حمد خداوند را اذهب عناالحزن

2 آن که نسیم از درش گر گذرد بر قبور مردهٔ صد ساله را روح در آید به تن

3 آن که غضب رایتش گر فتد از حلم دور جان مسیحا زند خیمه برون از بدن

4 ذات نکو طینتش زینت صد بارگاه وضع گران رتبتش زیور صد انجمن

1 باز شد چشم جهان ای بخت خواب آلودهان صبح دولت می‌دمد برخیز زین خواب گران

2 بالش زیر سرت کان مانده از اصحاب کهف مالشی ده چشم غفلت را و سر بردار از آن

3 اسب چوبین پای امیدت که نقش عرصه بود تمشیت فرمای دهر از تقویت کردش روان

4 بهر دفع ظلمت ادبار از ضعف امید ماه می‌جستی ز اقبال آفتابی شد عیان

1 دمید صبحی و از پرتو دمیدن آن به ذره‌ای نظر افکند آفتاب جهان

2 چه صبح چهره نمایندهٔ هزار امید که مشکل است بیانش به صدهزار زبان

3 چه آفتاب بلند اختر سپهر جلال که برد طلعت او ظلمت از زمین و زمان

4 مدار اهل زمین اعتماد دولت و دین حفیظ ملک و ملل پاسبان کون و مکان

1 کاشان که مصر روی زمین است در جهان می‌خواست در ولای چنین یوسفی چنان

2 یعنی چراغ چشم امیر بزرگوار مهر زمین فروغ ده ماه آسمان

3 یعنی گزیدهٔ نایب نواب نامدار دارای کامران سروسر خلیل ترکمان

4 یعنی امین بار گه سلطنت که هست بالا ترش ز منظرهٔ لامکان مکان

1 شد عراق آباد روزی کز خراسان شد روان دوش بر دوش ظفر رایات شاه نوجوان

2 پاسبان ملت و دین قهرمان ماء و طین آسمان عز و تمکین پادشاه انس و جان

3 صورت لطف خدا کهف‌الوری نورالهدی اختر بیضا ضیا چشم جهان بین جهان

4 ضابط قانون دولت حافظ ملک و ملل حارث ایران و توران باعث امن و امان

1 چو دی نسیم سحر خورد بر مشام جهان صبا رسید و رسانید بوی روضهٔ جان

2 فتاد زمزمه ذوقناک در افواه که یافت لذت از آن صدهزار کام و زبان

3 ز دشت خاست غباری که فیض نور از وی زیاده از دگران یافت دیدهٔ نگران

4 صدای نوبت دولت بلند گشت و درید فلک ز صولت آن پرده‌های گوش کران

1 باد مسعود و همایون خلعت شاه جهان بر وزیر جم سریر کامکار کامران

2 آصف اعظم مهین دستور خاقان عجم مرکز عالم گزین معیار پرگار جهان

3 میرزا سلمان سلیمان زمان فخر زمین پایهٔ دین و دول سرمایهٔ امن و امان

4 آن که از جوهرشناسی روز بازار ازل فخر کرد از جوهر ذاتش زمین بر آسمان

1 رسید باز به گوش زمان نوید امان ز استقامت شاهنشه زمین و زمان

2 جمیلهٔ شاهد امینت آمد از در صبح بهم نشینی دارای پادشاه نشان

3 نگشت کشتی دریای کین سبک حرکت که بود لنگرش از کوه حلم شاه گران

4 لب نشاط شه از انبساط خندان گشت چو کند مدعی از مدعای خود دندان

1 شکر خدا که پایهٔ دولت ز آسمان بگذشت و سر کشید به ایوان لامکان

2 شکر دگر که کوفت فرو نوبت ظفر دست قدر بیاری خلاق انس و جان

3 شکر دگر که شیر خدا شاه ذوالفقار شمشیر فتح داد به دست خدایگان

4 صاحب لوای تاجور بارگه نشین کشور گشای تخت ده مملکت ستان

آثار محتشم کاشانی

9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.