9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 من و دو اسبه دوانیدن کمیت قلم به مدح یکه سوار قلم رو آدم

2 من و مجاهده در راه دین به کلک و زبان ز وصف شاه مجاهد به ذوالفقار دو دم

3 من و رساندن صیت ثنا ز غرفهٔ ماه به آفتاب فلک چاکر فرشتهٔ حشم

4 ولی خالق اکبر علی عالی قدر که هست ناطقه پیش ثنای او ابکم

1 باد در عیش مدام از بهجت عید صیام پادشاه محتشم سلطان گردون احتشام

2 داور مرفوع تخت خوش بساط خوش نشاط سرور مسعود بخت نیک رای نیک نام

3 آفتاب اوج استیلا ولی سلطان که باد بر سلاطین به سند اقبال مستولی مدام

4 در صبوح سلطنت می‌خواند از عظمش قضا قیصر فغفور بزم اسکندر جمشید جام

1 چو دی نسیم سحر خورد بر مشام جهان صبا رسید و رسانید بوی روضهٔ جان

2 فتاد زمزمه ذوقناک در افواه که یافت لذت از آن صدهزار کام و زبان

3 ز دشت خاست غباری که فیض نور از وی زیاده از دگران یافت دیدهٔ نگران

4 صدای نوبت دولت بلند گشت و درید فلک ز صولت آن پرده‌های گوش کران

1 خوش آن زبان که شود چون زبان لوح و قلم به مدح و منقبت شاه ذوالفقار علم

2 خون آن بنان که چو در خامه آورد جنبش نخست ثبت کند مدحت امام امم

3 خوش آن بیان که بود همچو لعل در دل سنگ در مناقب شاه نجف در آن مدغم

4 دمی ز نخل خیالت ثمر دهد شیرین که جز به مدح شه نخل برنیاری دم

1 باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک می‌زند نوبت من ادر که البرد هلک

2 باز لشگر کش برد از بغل قلهٔ کوه می‌دواند به حدود از دمه چون دود برگ

3 باز از پرتو همسایگی شعلهٔ نار می‌فرستد ز دخان تحفهٔ سمندر به ملک

4 برف طراحی باغ از رشحات نمکین آن چنان کرده که می‌بارد از اشجار نمک

1 رسید باز به گوش زمان نوید امان ز استقامت شاهنشه زمین و زمان

2 جمیلهٔ شاهد امینت آمد از در صبح بهم نشینی دارای پادشاه نشان

3 نگشت کشتی دریای کین سبک حرکت که بود لنگرش از کوه حلم شاه گران

4 لب نشاط شه از انبساط خندان گشت چو کند مدعی از مدعای خود دندان

1 ای جهان را به دولت تو نظام آسمان را به خدمت تو قیام

2 نقطهٔ پای کبریای تو راست حیز افزون ز ساحت اوهام

3 آتش قهرت ار زبانه کشد چون سپند از فلک جهند اجرام

4 گر شکوهت مکان طلب گردد پا ز حیز برون نهند اجسام

1 ز تاب مشگل اگر نگسلد رگ جانم که کار تنگ شد از پیچ و تاب دورانم

2 نمی‌رود به جنان پای کس به این تعجیل که دست من ز جنون جانب گریبانم

3 بجاست پردهٔ گوش فلک که بسته هنوز درون سینه به زنجیر صبر افغانم

4 جهان ز فتنه چه دارد خبر که در بند است هنوز سیل جهانگیر چشم گریانم

1 بر اشراف این عید و آن کامکاری مبارک بود خاصه بر شهریاری

2 کزین گوهر افسر سر بلندی مهین داور کشور نامداری

3 معین ملل کز ازل قسمتش زد به بخت همایون در بختیاری

4 قضا صولتی کاسمان سده‌اش را کند بوسه کاری به صد خاکساری

1 داده فزون از فلک زیب زمان و زمین مایهٔ امن و امان میر محمد امین

2 آن که چو شاهنشهان آمده صاحبقران وانکه چو فرماندهان آمده شوکت قرین

3 بارگه رفعتش کرد قضا چون بنا پایهٔ اول نهاد بر فلک هفتمین

4 نایرهٔ مهر ازو شعلهٔ تابان شعاع دایرهٔ چرخ ازو خاتم رخشان نگین

آثار محتشم کاشانی

9 اثر از قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.