آثار محیط قمی

صفحه 13 از 14
14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار محیط قمی / هفت شهر عشق محیط قمی

هفت شهر عشق محیط قمی

1 چون شمع گر به بزم وفا ترک سرکنی سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی

2 اول قدم کزین تن خاکی برون نهی در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی

3 گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی

4 دنیا متاع مختصر است و زیان بری گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی

1 چشم آن دارم کز آن آتش که بر تن می‌زنی شعله‌ای بر جان زنی آن دم که دامن می‌زنی

2 از همان آتش که زد در خرمن پروانه شمع از تجلی هر زمان ما را، به خرمن می‌زنی

3 حاضرم در بندگی بر هرچه فرمان می‌دهی سر نمی‌پیچم گرم با تیغ گردن می‌زنی

4 آن چنانم بی‌خبر از خود که آگه نیستم خارم از پا می‌کشی یا تیر بر تن می‌زنی

1 بگذار خواجه زسر، خواب خوش سحری به گذشت عمر عزیز تا چند بی خبری

2 دنیا و هرچه در اوست، هیچ است و تو همه چیز تا چند ای همه چیز، غم بهر هیچ خوری

3 ای شیخ طعنه مزن، بر می کشان که بود در پرده باده کشی، بهتر ز پرده دری

4 ناید ز نوع بشر، چون تو بدیع جمال روحی تو یا ملکی، شمسی تو یا قمری

1 حبذا شیوه ی رندی و خوشا بی باکی خرقه آلودگی و مستی و دامن پاکی

2 خویشتن را هدف تیر ملامت کردن شهره شهر شدن در صفت بی باکی

3 خرقه بر تن درم از شوق چو یادم آید فارغ البالی ایام گریبان چاکی

4 گر شد آلوده به می خرقه ی ما باکی نیست که همین شیوه یود شاهد دامن پاکی

1 خوشا دمی که لبم را به لب چو جام نهی لبت به بوسم و قالب کنم زشوق تهی

2 رخ نکوی تو دیدن بود صباح الخیر از آن که خرم و خندان چو گل به صبح گهی

3 از آن زمان که عیان شد، چه زنخدانت کبوتر دل یوسف زجان شده است چهی

4 ز زیب قامت و حسن جمال سروی و ماه ولیک سرو قباپوش و ماه کج کلهی

1 در سفر گویند فردا می‌روی خود دروغ است این خبر یا می‌روی

2 ای شکارافکن تو هرجا می‌روی از برای صید دل‌ها می‌روی

3 هرکجا تو سرو بالا می‌روی فتنه برپا می‌کنی تا می‌روی

4 تا زنی راه غزلان از نگاه ای غزال من، به صحرا می‌روی

1 دام ره خلقی شده، بندی که تو داری افتاده همه کس، به کمندی که تو داری

2 ای زلف گره گیر، رهایی زتو ما را مشکل شده از حلقه و بندی که تو داری

3 بالای خوش سرو، بر افروخته قامت پست است بر قد بلندی که تو داری

4 نوشین دهنا، با همه شیرینی شکر تلخ است بر لعل چو قندی که تو داری

1 جم رفت و نماند از وی، بر جای به جز جامی می ده که جهان را نیست، جز نیستی انجامی

2 گر رند و خراباتی، گشتم مکنیدم عیب کز زهد فروشی هیچ، حاصل نشدم کامی

3 بد نام تری از من، در حلقه ی رندان نیست هر لحظه بود دلقم، جایی گرو جامی

4 شوریده دلی دارم وز هر طرفی شوخی گسترده پی صیدش از زلف سیه دامی

1 صدف دیده شد از اشک روان دریایی به هوای گهر لعل روان بخشایی

2 جوی خون گر رود از دیده، به دامان شاید که به رفت از نظر سرو سهی بالایی

3 غم عشق تو خریدیم، به نقد دل جان کس نکرده است ازین خوبترک سودایی

4 غرقه ی بحر غم عشق نترسد زبلا نوح را نیست زطوفان بلا پروایی

1 عشق بخشنده مرا حشمت و جاه عجبی از دل و آه سحر ملک و سپاه عجبی

2 رهنما عشق بود راه طلب ملک فنا رهنمای عجبی دارم و راه عجبی

3 شرف خدمت درویش گرت دست دهد مده از کف که بود حشمت و جاه عجبی

4 تخت درویش بود عرش و کله سایه ی دوست دارد این بی سر و پا، تخت و کلاه عجبی

آثار محیط قمی

14 اثر از هفت شهر عشق محیط قمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر هفت شهر عشق محیط قمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی