«بِسْمِ از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 1
1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان
...
1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان
...
1. جمهور مفسران بر آنند که این سوره بنی اسرائیل همه مکّی است مگر قتاده که میگوید ازین سورت هشت آیت در مدنیّات شمرند: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» تا آخر هشت آیتست و آخر این هشت آیت: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ» میان مکّه و مدینه فرود آمد، و در همه سورت دو آیت منسوخ است، یکی: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» تا آنجا که گفت: «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» نسخ الدّعاء لاهل الشرک و بقی ما بقی علی عموم الآیة. آیت دوم: «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا» بآیت سیف منسوخ است. و بعداد کوفیان این سورت صد و یازده آیتست و هزار و پانصد و سی و سه کلمه و شش هزار و چهار صد و شصت حرف.
...
1. قوله تعالی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اللَّه نام خداوندی که نامور است بیش از نام بران و راست نام ترست از همه ناموران، کردگار جهان و جهانیان و خداوند همگان، رحمن است دارنده آفریدگان: دشمنان و دوستان و فراخ بخشایش در دو جهان، رحیم است مهر نمای و دل گشای، دوستان را راه نمای و سر آرای عارفان، نکو نام و رهیدار کریم و مهربان، در گفت شیرین و در علم پاک، در صنع زیبا و در فضل بیکران.
...
1. قوله تعالی: «وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ» موسی را نامه دادیم، «وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ» و آن را رهنمونی کردیم بنی اسرائیل را، «أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا (۲)» که جز از من وکیل مگیرید.
...
1. قوله تعالی: «وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ» ای التّوراة، «وَ جَعَلْناهُ» یعنی التّوراة.
...
1. قوله تعالی: «وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ» الآیة...
...
1. قوله تعالی: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» هر مردمی را در گردن او کردیم بخت او که از و چه آید و باو چه رسد از کرد او، «وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» و بیرون آریم او را روز رستاخیز، «کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً (۱۳)» نامهای که در دست او دهند و بر وی آرند گشاده.
...
1. قوله تعالی: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ» یعنی عمله و جدّه و عاقبته، طائر نامیست که عرب در موضع فال نهند و بیشترین در موضع تشأّم استعمال کنند و قرآن باین معنی فرو آمده آنجا که گفت: «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» و مصطفی (ص) گفته: لا عدوی و لا طیرة، امّا درین آیت طائر جدّ مردم است بخت او و عمل او و سرانجام کار او هر چه خود کند یا کنند با او.
...
1. قوله تعالی: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» الآیة...، هر کس را آنچ سزای اوست در گردن او بستند و آن رقم بر وی کشیدند در ازل، یکی را تاج سعادت بر فرق نهاده، درخت امیدش ببر آمده و اشخاص فضل بدر آمده، شب جدایی فرو شده و روز وصل بر آمده، یکی بحکم شقاوت گلیم ادبار در سر کشیده بتیغ هجران خسته و بمیخ رد وابسته، آری قسمتی است که در ازل رفته، نه فزوده و نه کاسته، چتوان کرد قاضی اکبر چنین خواسته، بیچاره آدمی که از ازل خویش خبر ندارد و از ابد خویش غافل نشیند میان بوده و بودنی او را خواب غفلت میگیرد، از خواب غفلت آن روز بیدار گردد که نامه کردار وی بدست او دهند که: «وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً» نامهای که زبانش قلم او، آب دهنش مداد او، اعضا و مفاصلش کاغذ او، سر تا پای آن املا کرده او، فریشتگان دبیران و گواهان برو، یک حرف زیادت و نقصان نیست درو، با وی گویند: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً» نامه خود بر خوان و کردار خود ببین، اگر یک حرف آن را منکر شود همان اعضا که آن کردار بر وی رفت بر وی گواهی دهد. چنانک اللَّه تعالی گفت: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» اینست که گفت: «کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً» ای شاهدا فیه منک علیک. و گفتهاند که نامه دو است: یکی فریشته نبشت بر بنده: گفتار و کردار او، یکی حق نبشت بر خود: عفو و رحمت بر بنده، اگر عنایت ازلی بنده را دست گیرد با وی شمار از نامه رحمت خود کند نه از نامه کردار بنده. این چنانست که در آثار بیارند که بندهای را نامه در دست نهند گویند: «اقْرَأْ کِتابَکَ» نامه خود بر خوان. بنده در نامه نگرد سطر اوّل بیند نبشته: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» گوید بار خدایا نخست شمار این یک سطر با من برگزار و بر من حکم آن بران، گوید بنده من این شمار کردم و ترا بفضل و رحمت خود آمرزیدم که من در ازل رحمت تو بر خود نبشتم و خود را گفتم: «غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ»، «کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً». عمر خطّاب گفت: حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا وزنوا اعمالکم قبل ان توزنوا و تهیّئوا للعرض الاکبر، هر که از دیوان مظالم و حساب قیامت خبر دارد و از معرفت احوال و اهوال رستاخیز شمهای یافت و داند که هر چه با روزگار او صحبت کرد از قلیل و کثیر و نقیر و قطمیر فردا او را از آن حدیث بپرسند و از وی شمار آن در خواهند، امروز حجاب غفلت از راه خود بردارد و اعمال و اقوال خود بمعیار شریعت راست دارد و صدق معاملت از روزگار خود در خواهد پیش از آنک او را بدیوان ملک الملوک حاضر کنند و حرکات و سکنات او بمیزان عدل مقابله کنند و اگر نقصانی و خسرانی بود صد هزار مقرّب مقدّس زبان شهادت صدق برو بر گشایند که از خجل راه گریختن طلب کند و هیچ جای سامان گریختن نه.
...
1. قوله تعالی: «وَ قَضی رَبُّکَ» خدای تو فرمود و وصیّت کرد، «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» که مپرستید بخدایی مگر او را، «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» و نیز بپدر و مادر که نیکویی کنید با ایشان، «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» اگر چنانست که بپیری رسند در زندگانی تو، «أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما» یکی از ایشان یا هر دو، «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» نگر که ایشان را نگویی اف، «وَ لا تَنْهَرْهُما» و بآواز بلند با ایشان سخن نگویی، «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً (۲۳)» و با ایشان سخنی آزاده نیکو گوی
...
1. قوله تعالی: «وَ قَضی رَبُّکَ» ابن عباس گفت این آیت در شأن سعد بن ابی وقّاص فرو آمد، و قضی بمعنی اوصی است هم چنان که در سوره القصص گفت: «إِذْ قَضَیْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ» ای اوصیناه بالرّسالة الی فرعون، و دلیل برین قراءت ابن مسعود است در شواذ: «و وصی ربک». و گفتهاند قضی اینجا بمعنی امر است، مردی پیش حسن بصری آمد و گفت وی زن خویش را سه طلاق داد. حسن گفت: انّک عصیت ربّک و بانت منک امرأتک بد کردی که بخداوند خود عاصی گشتی و زن تو از تو جدا گشت، آن مرد گفت: قضی اللَّه علیّ، فقال الحسن و کان فصیحا ما قضی اللَّه، ای ما امر اللَّه و قرأ هذه الآیة: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» حسن که این آیت بر خواند از آن بود که قضی بمعنی امر نهاد، قومی بغلط افتادند گفتند: تکلّم الحسن فی القدر.
...
1. قوله تعالی: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» خداوند حکیم، کردگار قدیم، نیکوکار مهربان کریم، جلّ جلاله و عظم شأنه، و عزّ کبریاؤه درین آیت بندگان را بعبودیت میفرماید، و عبودیت سه چیز است: رؤیت منّت، و جهد خدمت، و بیم خاتمت. رؤیت منّت خلیل راست که میگفت: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ». جهد خدمت حبیب راست که وی را گفت: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی». بیم خاتمت یوسف صدّیق راست که گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً».
...