9 اثر از ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان، یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان اتَّقُوا رَبَّکُمُ بپرهیزید از خداوند خویش، الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ آن خداوند که شما را بیافرید از یک تن، وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها و بیافرید از آن یک تن، جفت وی وَ بَثَّ مِنْهُما و از ایشان هر دو پراکند در جهان، رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً مردان و زنان فراوان، وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ و بپرهیزید از خشم آن خدای که داد و زینهار از یکدیگر بوی میخواهید، وَ الْأَرْحامَ و بپرهیزید از خویشاوندان ببریدن، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً (۱) که خدای بر شما دیده بان است و گوشوان. ,

وَ آتُوا الْیَتامی‌ أَمْوالَهُمْ مالهای یتیمان فرا ایشان دهید، وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ و مال یتیم که شما را خبیث است بدل مگیرید از مال خویش که شما را پاکست، وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی‌ أَمْوالِکُمْ و مال ایشان با مال خویش مخورید، إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً (۲) که خوردن مال یتیم بزه بزرگست. ,

وَ إِنْ خِفْتُمْ و اگر بترسید، أَلَّا تُقْسِطُوا که داد نکنید، فِی الْیَتامی‌ در کار یتیمان، فَانْکِحُوا بزنی کنید، «ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ آنچه شما را حلال و پاکست از زنان، مَثْنی‌ دوگانه، وَ ثُلاثَ و سه گانه، وَ رُباعَ و چهارگانه، فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا پس اگر ترسید که داد نکنید میان ایشان، فَواحِدَةً پس یک زن بزنی کنید، أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ یا سریت همی‌دارید بملکیت، ذلِکَ أَدْنی‌ أَلَّا تَعُولُوا (۳) آن نزدیک‌تر بود بآنکه گران مؤنت نبید. ,

وَ آتُوا النِّساءَ و بزنان دهید، صَدُقاتِهِنَّ کاوینهای ایشان نِحْلَةً فریضه نامزد کرده و خدا بایشان بخشیده، فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ اگر این زنان خوش منش باشند شما را، عَنْ شَیْ‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً بآنکه چیزی از کاوین بشما دهند بخوش دلی، فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً (۴) میخورید آن را نوش و گوارنده. ,

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ,

روی عن علی بن ابی طالب (ع) قال: «لمّا نزلت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ضجّت جبال الدّنیا حتّی کنّا نسمع دویّها، و سمعها الکفّار ایضا فقالوا سحر محمد الجبال، فقال النّبیّ (ص) ما من مؤمن موقن یقرءوها الّا سبّحت معه الجبال الّا أنّه لا یسمع». ,

امیر المؤمنین علی (ع) گفت: چون آیت تسمیت فرو آمد، کوه‌های همه عالم آواز برآوردند بتسبیح، چنان که آواز آن بگوش ما میرسید، و کافران نیز بشنیدند، گفتند: جادویی محمد بغایتی رسید که در کوه نیز اثر کرد، مصطفی (ص) گفت: هیچ مؤمن نخواند این آیت مگر که‌کوه‌های عالم با وی بتسبیح درآید، و خدای را بپاکی و بی‌عیبی بستاید و ثنا گوید، لکن او نشنود. ,

و در آثار بیارند که اهل هفت آسمان و کرّوبیان و مقرّبان درگاه عزّت پیوسته این آیت خوانند، و اوّل کسی که در زمین بوی فرو آمد آدم (ع) بود، فقال آدم: قد أمن ذرّیّتی العذاب ما داموا علی قراءتها، پس از آدم (ع) بآسمان باز بردند تا بروزگار ابراهیم خلیل (ع)، آن گه بخلیل فرو آمد، و ببرکت آن آتش نمرود بر خلیل خوش گشت، و بر دشمن خویش ظفر یافت. پس بآسمان باز بردند و به موسی کلیم فرو آمد در آن صحف که اللَّه تعالی بوی داد، و موسی (ع) به برکت این آیت فرعون و هامان و لشکر وی را مقهور کرد، و نصرت و ظفر دید، و کار وی راست شد، پس از موسی (ع) با آسمان بردند تا به سلیمان پیغامبر (ع) فرو آمد، و ملوک زمین منقاد سلیمان شدند، و سر بر خط وی نهادند. و رب العالمین فرمود سلیمان را که در اسباط بنی اسرائیل این ندا کن: الا من احبّ منکم ان یسمع امان اللَّه عزّ و جلّ، فلیحضر الی سلیمان فی محراب داود. کس از ایشان بنماند از احبار و زهّاد و عبّاد و عامه ایشان که نه همه حاضر شدند، و سلیمان (ع) بمنبر ابراهیم (ع) بر شد، و این آیت امان بر ایشان خواند یعنی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ایشان همه بشنیدند، و شادی کردند، و طرب نمودند، و باتفاق گفتند: «نشهد أنک لرسول اللَّه حقا حقا». پس از سلیمان (ع) بآسمان بردند تا به مسیح (ع) فرو آمد، عیسی بن مریم (ع). و اللَّه تعالی منت بر وی نهاد و گفت: یا ابن العذرا أ تدری ایّ آیة انزلت علیک؟ انزلت علیک آیة الامان، و هی قوله: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. فاکثر من تلاوتها عند قیامک و قعودک و مضجعک و مجیئک و ذهابک و صعودک و هبوطک، فانّه، من وافی یوم القیامة، و فی صحیفته منها ثمانی مائة مرّة، و کان مؤمنا بی، أعتقته من النّار، و ادخلته الجنّة، فلتکن فی افتتاح قراءتک و صلوتک، فانّه من جعلها فی افتتاح قراءته و صلوته، اذا مات علی ذلک لم یرعه منکر و نکیر، و اهوّن علیه سکرات الموت و ضغطة القبر، و کان رحمتی علیه، و افسح له فی قبره، و أنوّر له مدّ بصره، و أخرجه من قبره ابیض الجسم و انور الوجه، و احاسبه حسابا یسیرا، و أثقّل میزانه، و اعطیه النّور التّام علی الصّراط حتّی یدخل به الجنّة. ,

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تاهت القلوب بسماع بسم اللَّه، طابت القلوب بشهود بسم اللَّه، غابت القلوب بظهور بسم اللَّه، طوبی لمن حدیثه فی اللَّه، و جلیسه هو اللَّه. ,

2 و لا جلست الی قوم احدّثهم الّا و أنت حدیثی بین جلّاسی‌

نزهة اسرار الموحدین فی الاناخة بعفوة بسم اللَّه. رتع فی حدائق القدس من استروح الی نسیم بسم اللَّه. ,

نام خداوند کریم مهربان، بزرگ بخشایش بر جهانیان، برحمت فراخ، روزی دهنده آفریدگان، و دارنده همگان، دشمنان و دوستان بلطف درواخ، نوازنده آشنایان و سازنده کار ایشان در دو جهان. ,

قوله تعالی: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ و می‌آزمائید یتیمان را، حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ تا آن گه که بنکاح رسند، فَإِنْ آنَسْتُمْ اگر بینید، مِنْهُمْ از ایشان، رُشْداً راست راهی، فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ بایشان دهید مالهای ایشان، وَ لا تَأْکُلُوها و آن را مخورید، إِسْرافاً بگزاف، وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا شتافتن و پیشی کردن بر بلوغ و بر بزرگ شدن ایشان، وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا و هر که بی‌نیاز باد از قیّمان، فَلْیَسْتَعْفِفْ ایدون باد که دست پاک دارد از مال یتیمان، وَ مَنْ کانَ فَقِیراً، و هر که درویش باد، فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ایدون باد که از مال یتیم باندازه خوراد و بداد، فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ چون بایشان دهید مال ایشان، فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ گواهان گیرید بر اقرار ایشان بقبض مال ایشان، وَ کَفی‌ بِاللَّهِ حَسِیباً (۶) و پسندیده است اللَّه بگواهی و پسنده کاری و آگاهی و شمار خواهی. ,

لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مردان را بهره‌ایست، مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ از آنچه پدران و مادران و خویشان گذارند، وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ و زنان را هم چنان بهره‌ایست، مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ از آنچه پدران و مادران و خویشان گذارند، مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ از آنچه گذارند اگر کم بود یا بیش، نَصِیباً مَفْرُوضاً (۷) بهره بتقدیر بریده و انداخته. ,

وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ و آن گه که حاضر آید بقسمت، أُولُوا الْقُرْبی‌ خویشاوندان، وَ الْیَتامی‌ و یتیمان، وَ الْمَساکِینُ و درویشان، فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ ایشان را چیزی دهید از میراث، وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً (۸) و ایشان را سخن نیکو گوئید و دعاء نیکو کنید. ,

وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ و ایدون باد که بترساد ایشان، لَوْ تَرَکُوا که اگر بگذارند، مِنْ خَلْفِهِمْ از پس مرگ ایشان، ذُرِّیَّةً ضِعافاً فرزندان ضعیفان، خافُوا عَلَیْهِمْ ترسند برایشان، فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ پس از خدای ترسند، وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً (۹) و سخن بچم گویند. ,

قوله تعالی: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ الآیة... این آیت در شأن ثابت بن رفاعه و عم وی فرو آمد. رفاعه از دنیا بیرون شد. ثابت یتیم ماند، و عم وی بر وی قیّم بود. ,

بر مصطفی (ص) شد، گفت: یا رسول اللَّه پسر دارم، یعنی ثابت، کودکی است نارسیده، یتیم در حجر من، چه بوی دهم از مال او؟ و کی دهم؟ ربّ العالمین بجواب وی این آیت فرستاد: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ بیازمائید یتیمان را هم در عقل، و هم در دین، و هم در حفظ مال، حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ نکاح ایدر جماع است، میگوید آن گه که به استطاعت نکاح رسند، پسر بحدّ مردان رسد، و دختر بحدّ زنان، و هر دو نشان بلوغ در خود بینند، و نشان بلوغ آنست که از پنج سبب کی در خود بینند: احتلام، و سنّ، و انبات، و حیض، و حبل. اما احتلام و سنّ و انبات هم مردان راست و هم زنان را، و حیض و حبل خاصه زنانراست. اما دلیل آنکه احتلام سبب بلوغست از کتاب خدای عزّ و جلّ: وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ، و از قول رسول خدا، معاذ جبل را آن گه که وی را به یمن میفرستادند گفت: خذ من کلّ حالم دینارا. و روی عطیة القرظی، قال: عرضنا علی رسول اللَّه (ص) زمن قریظة، فمن کان محتلما او نبتت عانته قتل. این دلیلهای روشن است که احتلام سبب بلوغ است، و الاحتلام انزال الماء فمن انزل فقد بلغ، سواء کان بالجماع او بالاحتلام او غیرهما و سنّ آنست که کودک پانزده ساله شود، چون باین سنّ رسید او را حکم به بلوغ کنند بمذهب شافعی. و مذهب ابو حنیفة آنست که دختر به هفده سال بالغ شود، و پسر بنوزده سال، چون نشان بلوغ نیابند. و بمذهب مالک سنّ خود نشان بلوغ نیست، و داود گفت: اگر چهل ساله شود و احتلام نبیند بالغ نبود. و دلیل بر قول شافعی حدیث عبد اللَّه عمر است: قال عرضت علیه عام الخندق، و أنا ابن خمس عشرة سنة،فرآنی بلغت و أجازنی. امّا انبات بر آمدن موی خشن است زیر جامه، و اصحاب رای آن را حکمی ننهاده‌اند، امّا بمذهب امام مطلبی انبات سبب بلوغ است بیک قول. ,

و دلیل بر آن خبر عطیه قرظی است، قال: کنت فیمن حکم فیهم سعد بن معاذ (رض)، فشکّوا فیّ امن الذّریة انا ام من المقاتلة؟ فقال رسول اللَّه (ص): انظروا فان کان قد أنبت، و الّا فلا تقتلوه، فانظروا، فاذا عانتی لم تنبت، فجعلونی فی الذّریّة، و لم اقتل. ,

و حیض سبب بلوغ است بدلیل آنکه رسول خدا (ص) حیض نشان تکلیف کرد، و تکلیف نشان بلوغ است. و ذلک فی‌ ,

قوله تعالی: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ ایناس رشد از روی شریعت، پرهیزکاری و پارسایی و خویشتن داری است، اقتصاد در معیشت نگاه داشتن، و از راه اسراف و تبذیر برخاستنم، و از روی حقیقت راه بحق بردن است و در هر چه پیش آید از احوال و قوّت خویش تبرّا کردن، و از تدبیر و اختیار خویش بیرون آمدن، و کارها یکسر بحق سپردن. ,

و الیه الاشارة بقوله عزّ و جلّ: وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ. ,

این رشد که در بنده پدید آید، از هدایت و ارشاد حق بود که دلگشای و رهنمای بندگان است، چنان که گفت عزّ جلاله: وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ. ,

آراینده حق بر دلهای دوستان، و نگارنده ایمان بر سرهای ایشانست. چنان که گفت: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ. راست دارنده دلهای دانایان، و الهام دهنده در شناخت نیک و بد ایشان است. چنان که گفت: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. ,

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ ایشان که می‌خورند، أَمْوالَ الْیَتامی‌ مالهای یتیمان، ظُلْماً به بیداد بیش از مزد کار، إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً ,

آن آتش است که در شکمهای خویش می‌خورند، وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً (۱۰) آری رسند ایشان بآتشی افروخته. ,

یُوصِیکُمُ اللَّهُ اندرز می‌کند خدای شما را، فِی أَوْلادِکُمْ در کار فرزندان شما، لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ پسر را چند بهره دو دختر، فَإِنْ کُنَّ نِساءً اگر این دختران باشند، فَوْقَ اثْنَتَیْنِ دو یا بیش از دو باشند، فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ ایشانراست دو سیک از آنچه مرده گذاشت، وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً و اگر این دختر یکی باشد، فَلَهَا النِّصْفُ ویراست نیمه مال، وَ لِأَبَوَیْهِ و پدر و مادر راست، لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکی را از آن شش یک، مِمَّا تَرَکَ از آنچه مرده گذاشت، إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندی بود، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ اگر مرده را فرزندی نبود، وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ و پدر و مادر بود که از روی میراث برند، فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ مادر را سیک بود، فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ اگر مرده را برادر است بیش از یکی، فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مادر را شش یک بود، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ بعد از گزاردن وصیت است، یُوصِی بِها که مرده آن وصیت کرده بود، أَوْ دَیْنٍ و بعد از گزاردن اوام که گذاشته بود، آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ پدران شما و پسران شما، لا تَدْرُونَ شما ندانید، أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً که از شما کیست شما را نزدیک منفعت‌تر و بکار آمده‌تر، فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ این باز بریده ایست از خدای بر شما، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۱۱) که اللَّه دانایست راست دانش. ,

وَ لَکُمْ شما راست، نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ نیمی از آنچه زنان شما گذارند، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندی نبود، فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ اگر ایشان را فرزندی بود، فَلَکُمُ الرُّبُعُ شما راچهار یک است، مِمَّا تَرَکْنَ از آنچه ایشان گذارند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِها از پس وصیّتی که کرده باشند، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامی که ماند از ایشان، وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ و ایشانراست چهار یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندی نبود، فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ اگر شما را فرزندی بود، فَلَهُنَّ الثُّمُنُ ایشان را هشت یک، مِمَّا تَرَکْتُمْ از آنچه شما گذارید، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها از پس گزاردن وصیّتی که کرده باشید، أَوْ دَیْنٍ یا گزاردن اوامی که گذاشته باشید، وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ و اگر مردی باشد که بمیرد، یُورَثُ که از وی میراث برند، کَلالَةً که نه پدر بود در آن ورثه و نه فرزند، أَوِ امْرَأَةٌ یا زنی بود وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ و او را برادری ماند از مادر یا خواهری از مادر، فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ هر یکی را ازیشان باشد شش یک، فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ اگر بیش از یکی باشند اولاد امّ، که دو باشند یا بیشتر، فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ در سه یک همه شریک یکدیگر باشند، مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصی‌ بِها أَوْ دَیْنٍ از پس تنفیذ وصیّت و قضاء دین غَیْرَ مُضَارٍّ نه چنان که گزاردن وصیت گزند افکند بر ورثه، وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ این از خدای اندرزی است در فرمان بشما، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ (۱۲) و اللَّه دانا است بردبار. ,

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً الآیة... این آیت در شأن قیّمان مستحلّ فرو آمد، ایشان که مال یتیمان خورند بناحق و این آنست که قیّم بیش از آن مزد که وی را بود بمعروف. از مال یتیم بر گیرد. مقاتل حیان گفت: مردی بود از قبیله غطفان، او را مرثد بن زید میگفتند، پسر برادر وی یتیم بود، و مال آن یتیم در تحت ولایت و تصرّف وی بود. دست در نهاد و از آن مال یتیم آنچه خواست برگرفت و خورد و داشت. رب العالمین در شأن وی این آیت فرستاد. ,

إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً یعنی عاقبت و سرانجام خورنده مال یتیم آتش است. این همچنانست که مصطفی (ص) گفت کسی را که از پیرایه زرین یا سیمین آب خورد: انّما یجرجر فی بطنه نار جهنّم، یعنی عاقبت وی آنست که بآتش رسد. و قال (ص): البحر نار فی نار، ای عاقبته کذلک. ,

و ذکر بطون در آیت بسط سخن راست، و تعجیل وعید را، چنان که گویند: فلان چیز طوق کردند در گردن وی، و طوق خود در گردن بود و چشم وی از چشم خانه برکشند، و چشم خود درچشم خانه بود، و این از مبسوطهای قرآن است، چنان که قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ و یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ و لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ. ,

وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً بضم یا قراءت شامی و ابو بکر است. میگوید: ایشان را درآرند بآتش، نظیره قوله: سَأُصْلِیهِ سَقَرَ، سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً. باقی قرّاء بفتح یاء خوانند، یعنی درشوند ایشان بآتش، نظیره قوله: إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِیمِ، جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها، لا یَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَی. یقال صلیت النّار ای دخلتها، و اصلیته النّار، ای القیته فیها. سدی گفت: روز قیامت هر قومی را نشانی است که خلق ایشان را بآن نشان بشناسند و خورندگان مال یتیم را بناحق، نشان آنست که آتش از دهن ایشان و گوش و بینی و دو چشم ایشان می‌تابد. هر کس که در ایشان نگرد، داند که ایشان مال یتیم بظلم خورده‌اند. ,

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً الآیة جلیل و جبّار، خداوند بزرگوار، رهی‌دار، نام‌دار، کریم بردبار، وفادار، عظیم، که هر کس را خداوند است، و هر چیز را پیش برند است، و ضعیفان را دستگیر و مهر پیوند است. درین آیت ضعیفان را مینوازد، و یتیمان را مهر مینماید، و آن ظالمان که از جگر یتیمان کباب میکنند، وز خون مفلسان شراب میخورند، ایشان را بیم میدهد، و بعقوبت خوفشان میترساند، و درماندگان را نیابت میدارد، و با ظالمان از بهر ایشان خصمی میکند، از آنکه یار ضعیفانست، و فریادرس نومیدانست، و مجیب دعاء مضطرّانست،و نیوشنده آواز لهیفانست. دوست دارد بنده‌ای را که از سرشکستگی و عجز و مفلس نفسی سرد برآرد، و اشکی گرم فروبارد، و دو دست تهی بوی بردارد، و عذری باز خواهد. ,

در آثار بیارند که مردی میگفت: یا ربّ یا ربّ! انت کتبت و أنت قدّرت و أنت قضیت، بار خدایا که هر چه بود و هست و خواهد بود همه تو میخواهی، و تو میرانی، و بر خلق تو مینویسی. از تقدیر تو، بار خدایا، بیرون نیست، و بی قضاء تو هیچ نیست. ,

گفتا بسرّ وی ندا آمد که: هذا التّوحید، فأین العبودیّة، آنچه گفتی عین توحید است، و سزای خدایی ماست. نشان بندگی خویش بیار تا چیست؟ فقال الرّجل یا ربّ یا ربّ، انا عصیت، انا اذنبت، انا سألت. بار خدایا از من آن آید که از من سزد! بار خدایا بد عهد و بیوفاء و جفاکار و هر چه بتر هستیم. ,

4 قصّه چکنم حیلت و رنگیم همه وز رفتن راه راست لنگیم همه‌

قوله تعالی: وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ و آنان که فاحشه کنند و نابکار،مِنْ نِسائِکُمْ ازین زنان شما، فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ گواه کنید بر ایشان چهار مرد از شما، فَإِنْ شَهِدُوا و اگر گواهی دهند، فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ ایشان را در خانها باز دارید و نگه میدارید، حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ تا آن وقت که بمیراند ایشان را مرگ، أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا (۱۵) یا راهی سازد اللَّه ایشان را. ,

وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها و آن مرد و زن که آن کند، مِنْکُمْ از شما فَآذُوهُما برنجانید ایشان را، فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا اگر توبه کنند و باصلاح آیند، فَأَعْرِضُوا عَنْهُما روی گردانید از ایشان و درگذارید، إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً (۱۶) که خدای توبه پذیر است مهربان همیشه. ,

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ باز پذیرفتن رهی بر خدای است، لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ایشان را که بدی میکنند بنادانی، ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ پس می‌باز گردند از نزدیک، فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ایشان آنند که توبه دهد اللَّه ایشان را و باز پذیرد، وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (۱۷) و خدای دانای راست دانش است همیشه. ,

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ و توبه پذیر نیست، لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ ایشان را که شرک آرند و بدیها کنند، حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ تا آن گه که حاضر آید بیکی از ایشان مرگی، قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ آن گه گوید: من باز گشتم اکنون، وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ و نه ایشان را که توبه کنند آن گاه که میمیرند بر کافری، أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً (۱۸) ایشانند که ساختیم ایشان را عذابی دردنمای. ,

آثار رشیدالدین میبدی

9 اثر از ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۴- سورة النساء- مدنیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی