18 اثر از ۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار

۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

قوله تعالی: فَاذْکُرُونِی مرا یاد کنید أَذْکُرْکُمْ تا من شما را یاد کنم وَ اشْکُرُوا لِی و سپاس دارید مرا و آزادی کنید وَ لا تَکْفُرُونِ و در من ناسپاس مبید. ,

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدید اسْتَعِینُوا یاری جویید بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ بشکیبایی و نماز إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ که اللَّه با شکیبایان است. ,

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مگویید آن کس را که کشته شود در راه خدای عز و جل أَمْواتٌ که ایشان مردگانند بَلْ أَحْیاءٌ مردگان نه‌اند که ایشان زندگانند وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ و لکن شما نمیدانید ,

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ و ناچار شما را بیازمائیم بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ بچیزی از بیم و گرسنگی وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ و به کاستن ازین مالها وَ الْأَنْفُسِ و تنها وَ الثَّمَراتِ و میوه‌ها وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ و شاد کن شکیبایان را بر فرمان برداری من. ,

قوله تعالی: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً سدی گفت باین هامتایان سران و پیش روان ایشان خواهد که ایشان را در معصیت‌ خالق طاعت میداشتند، آن گه ایشان را چنان دوست میداشتند که مؤمنان اللَّه را دوست تر دارند، و هم مؤمنان خدای را دوست‌تر دارند که ایشان پیشوایان خود را، ابن کیسان و زجاج گفتند انداد بتان‌اند، و معنی آنست که یسوون بین الاصنام و بین اللَّه فی المحبة. ,

وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ ای اثبت و ادوم حُبًّا لِلَّهِ گفت ایشان بتان را و خدای را عز و جل در دوستی یکسان دارند، چنانک امروز بتی آرایند و پرستند و فردا دیگر بتی، که در دوستی شان ثبات و دوام نیست، خدای را هم چنان دوست دارند رب العزة گفت وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ و مؤمنان مرا به از آن دوست دارند، که از ما هرگز برنگردند و بدیگری نگرایند. سعید جبیر ازینجا گفت انّ اللَّه تعالی یأمر یوم القیمة من احرق نفسه فی الدنیا علی رؤیة الاصنام ان یدخلوا جهنّم مع اصنامهم فیأبون، لعلمهم انّ عذاب جهنم علی الدوام، و یقول للمؤمنین بین ایدی الکافرین ان کنتم احبّائی فادخلوا جهنّم فیقتحم المؤمنون النار و ینادی مناد من تحت العرش وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. ,

وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ... قراءة بیشترین قرّاء چنین است بفتح الف و درین قراءة لو در جای اذا است بر موضع هنگام نه در معنی شرط. میگوید وانگه که بینند که ایشان بر خود ستم کردند درین جهان به پرستش بتان آن گه که عذاب دوزخ بینند که قوت و توانایی همه خدایراست. و قرئ «و لو تری الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة للَّه جمیعا و ان اللَّه شدید العذاب» درین قراءة معنی آنست که تو بینی ظالمان را آن گه که عذاب بینند و این بر سبیل تعظیم و ترقیق و تعجیب گفت، و سخن تمام شد، پس ابتدا کرد و گفت أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً. و قرئ و لو تری الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة میگوید اگر تو بینید هم بر سبیل تعجیب و ترقیق اگر تو بینید ظالمان را آن گه که و ایشان نمایند در آن عذاب، و بآن عذاب که قوت خدایراست بهمگی، و خدای آنست که سخت عذابست. بیان معنی آیت را قراءة قراء درهم بستم. اما بتفصیل آنست که و لو تری الذین ظلموا بتاء مخاطبه، مدنی و شامی و یعقوب خوانند باقی قراء بیا خوانند. إِذْ یَرَوْنَ بضم یا شامی خواند باقی بفتح یا خوانند، أَنَّ الْقُوَّةَ و انّ اللَّه بکسر الف قراءة یعقوب است باقی بفتح الف خوانند. ,

عطا گفت تفسیر آیت آنست که اگر این ظالمان بینند روز قیامت آن گه که دوزخ از پانصد ساله راه روی بایشان آرد و چنانک مرغ دانه چیند ایشان را بر چیند، آن گه بدانند که قوّت و قدرت خداوندی و بزرگواری و پادشاهی همه اللَّه راست، و سخت عذاب و سخت گیر است. ,

قوله تعالی: قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ گوئید ایمان داریم باللّه وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا و بآنچه فرو فرستاده آمد بما وَ ما أُنْزِلَ إِلی‌ إِبْراهِیمَ و بآنچه فرو فرستاده آمد به ابراهیم، وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ و به پیغامبران فرزندان یعقوب، وَ ما أُوتِیَ مُوسی‌ وَ عِیسی‌ و آنچه دادند موسی و عیسی را از نامه و پیغام، وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ و به آنچه دادند همه پیغامبران را از خداوند ایشان، لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ جدا نکنیم یکی را از پیغامبران از دیگران وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ و ما وی را گردن نهادگانیم. ,

فَإِنْ آمَنُوا اگر جهودان بگروند بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ چنان گرویدن که شما گرویدید فَقَدِ اهْتَدَوْا وا راه راست آمدند وَ إِنْ تَوَلَّوْا و اگر بر گردند فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ ایشان در جدایی ستیزند: فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ آری کفایت کند ترا اللَّه شغل ایشان وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ و اوست شنوا و دانا. ,

صِبْغَةَ اللَّهِ راه نمونی اللَّه دانید و سپاس وی بینید و راه وی گزینید وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً و کیست نیکو رجنده‌تر از اللَّه وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ و ما وی را پرستگارانیم. ,

قُلْ رسول من گوی أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ بامامی حجت جویید و خصومت سازید در خدا؟ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ و او خدای ماست و خدای شما، وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ کردار ما ما را و کردار شما شما را، وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ و انگه ما نه چون شماایم که ما پاک راهان ایم و پاک دلان. ,

قوله تعالی: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ الآیة... ,

حمزه و حفص البرّ بنصب خوانند باقی قراء برفع، او که برفع خواند الْبِرَّ اسم لیس نهاد و أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ بجای خبر نهاد، و او که بنصب خواند أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ بجای اسم نهاد و الْبِرَّ بجای خبر، تقدیره لیس تولیتکم وجوهکم البر کله، کقوله تعالی وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا... ,

ابن عباس و مجاهد و ضحاک و عطا و سفیان گفتند این آیت بشأن مؤمنان آمد که در بدایت اسلام پیش از هجرت و لزوم فرائض هر کس که کلمه شهادت‌ و توحید بگفتی و نماز کردی بهر سوی که خواستی، اگر در آن حال از دنیا می برفت مردمان از بهر وی می‌گفتند وجبت له الجنّة بهشت او را واجب شد که نیکی و پارسایی جمله بجای آورد. پس چون مصطفی علیه السلام هجرت کرد و آیات فرائض فرو آمد و قبله با کعبه گردانیدند، رب العالمین این آیت فرو فرستاد تا کسی را گمان نیفتد که دین داری و نیکی همه آنست که نماز کنند، بل که نماز خصلتی است از خصال برّ و بابی از ابواب آن. ,

گروهی دیگر گفتند از مفسران: که سبب نزول این آیت آن بود که جهودان در نماز کردن روی سوی مغرب میکردند، و ترسایان سوی مشرق، و هر گروهی ازیشان میگفتند که نیکی و نیک مردی اینست که ما برانیم، و بدان فرموده‌اند، پس خدای تعالی ایشان را دروغ زن گردانید گفت: نیکی نه آنست که ایشان میگویند لکن آنست که درین آیت بیان کردیم. ,

قوله تعالی: وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کسست مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ که خویشتن را می خرد و دنیا می‌فروشد ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ اسلام را و جستن خشنودی خدای را وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ و اللَّه سخت مهربان بخشاینده است بر رهیکان. ,

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند و پیغام‌رسان را استوار گرفتند ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ در صلح شید کَافَّةً همگان بیکبار وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و بر پی گامهای دیو مروید و خلاف مجوئید إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که شیطان شما را دشمنی است آشکارا. ,

فَإِنْ زَلَلْتُمْ و اگر شما را بر جای زلت افتد که پای از جای بشود مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ پس پیغامهای روشن که بشما رسید فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ بدانید که خدای با هر کس تا و دو هر چیز داند. ,

هَلْ یَنْظُرُونَ چشم نمیدارند این مشرکان که از تصدیق می‌باز ایستند إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ مگر خدای آید بایشان روز رستخیز فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ در ظلّها از میغ، وَ الْمَلائِکَةُ و فریشتگان آیند وَ قُضِیَ الْأَمْرُ و کار برگزارند وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ و همه کارها باز گردد با خواست خدای. ,

قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً این دعاء خلیل هم از روی ظاهر بود هم از روی باطن: از روی ظاهر آنست که گفت بار خدایا! هر که درین شهر باشد وی را ایمن گردان بر تن و بر مال خویش، و دشمن را بر وی مسلط مکن، و از روی باطن گفت بار خدایا! هر که درین شهر شود او را از عذاب خود ایمن گردان، و بآتش قطیعت مسوزان. رب العالمین دعاء وی از هر دو روی اجابت کرد، و تحقیق آن را گفت وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ و قال تعالی جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ میگوید سکّان حرم خود را ایمن کردم از آنچه میترسند، و دست ظالمان و دشمنان ازیشان کوتاه کردم، و تسلط جباران و طمع ایشان چنانک بر دیگر شهرهاست ازین شهر بازداشتم، و جانوران را از یکدیگر ایمن گردانیدم تا گرگ و میش آب بیکدیگر خورند، و وحشی با انسی بیکدیگر الف گیرند. این خود امن ظاهرست، و امن باطن را گفت وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ابو نجم صوفی قرشی گفت شبی از شبها در طواف بودم فرا دلم آمد که یا سیّدی قلت وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً من ایّ شی‌ء؟ خداوندا تو گفتی هر که در حرم آید ایمن شد، از چه چیز ایمن شد؟ گفت هاتف آواز داد که من النار از آتش ایمن گشت یعنی نسوزیم شخص او را بآتش دوزخ و نه دل او بآتش قطعیت، این از بهر آنست که خانه کعبه محل نظر خداوند جهان است هر سال یک بار. و ذلک فیما ,

روی عن النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم انه قال «انّ اللَّه عز و جل یلحظ الی الکعبة فی کل عام لحظة» ,

و ذلک فی لیلة النصف من شعبان فعند ذلک تحنّ القلوب الیه و یفد الیه الوافدون» یک نظر که رب العالمین بکعبة کرد چندان شرف یافت که مطاف جهانیان گشت، و مأمون خلقان، پس بنده مؤمن که بشبانروزی سیصد و شصت نظر از حق جل جلاله نصیب وی آید شرف و امن وی را خود چه نهند؟ و چه اندازه پدید کنند؟ ,

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ در زمین خانه ساختند و مطاف جهانیان کردند، و در آسمان خانه ساختند و مطاف آسمانیان کردند، آن را بیت المعمور گویند و فریشتگان روی بدان دارند و این یکی را کعبه نام نهادند و آدمیان روی بدان دارند. سید انبیا و رسل صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت شب قربت و رتبت، شب الفت و زلفت، که ما را درین گلشن روشن خرام دادند، چون بچهارم آسمان رسیدم که مرکز خورشیدست، و منبع شعاع جرم شاه ستارگانست، بزیارت بیت المعمور رفتم چند هزار مقرب دیدم در جانب بیت المعمور همه از شراب خدمت مست و مخدور، از راست می‌آمدند و بجانب چپ میگذشتند و لبیک میگفتند، گویی عدد ایشان از عدد اختران فزونست، وز شمار برک درختان زیادت، و هم ما شمار ایشان ندانست، فهم ما عدد ایشان در نیافت. گفتم یا اخی جبرئیل که اند ایشان؟ و از کجا می‌آیند؟ گفت یا سیّد و ما یعلم جنود ربک الّا هو پنجاه هزار سال است تا همچنین می‌بینم که یک ساعت آرام نگیرند هزاران ازین جانب می‌آیند و میگذرند، نه آنها که می‌آیند پیش ازین دیده‌ام نه آنها که گذشتند دیگر هرگزشان باز بینم. ندانیم از کجا آیند ندانیم کجا شوند، نه بدایت حال ایشان دانیم، نه نهایت کار ایشان شناسیم. یکی شوریده گفته است «آه این چه حیرت است! زمینیان را روی فراسنگی! آسمانیان را روی فراسنگی! بدست عاشقان بیچاره خود چیست؟ هزار شادی ببقاء ایشان که جز از روی معشوق قبله نسازند و جز با دوست مهره مهر نبازند!! ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ الآیة... معنی صیام در شریعت باز ایستادنست از طعام و شراب و شهوت راندن با نیت، و در لغت عرب از هر چیز باز ایستادن است، چنانک کسی از گفتن باز ایستد گویند صام عن الکلام و ذلک فی قوله تعالی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً و کسی که از نیکی و برّ باز ایستد گویند صام عن المعروف و چهار پای که از علف و حرکت باز ایستد گویند صامت الدّابة. ,

کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ سخنی مجمل است، دو وجه احتمال کند: یکی آنست که بر پیشینیان همین ماه رمضان بقدر و وقت و عدد و روزگار واجب کرده بودند، اما فرق آنست که اندر شرع ایشان روا نبودی اندر شبهای ماه روزه جز یک بار باول شب طعام خوردن و شراب و باز اندرین شرع مقدس رب العالمین تیسیر ارزانی داشت، و همه شب شراب و طعام و تمتّع مباح کرد. ازینجا گفت مصطفی ع‌ «فضل ما بین صیامنا و صیام اهل الکتاب اکلة السحر». ,

و دیگر وجه آنک اصل روزه و حدود کیفیت آن واجب کرده بودند اما نه بوقت ماه رمضان، و نه عدد سی روز. اگر وجه اول گوئیم آنست که حسن بصری و سدی و جماعتی گفتند که بر ترسایان پیشینیان ماه رمضان واجب کردند، و بودی که رمضان بتابستان گرم بودی یا بزمستان سرد، ایشان تغییر کردند و بافصل ربیع گردانیدند، و کفّارت آن تغییر را ده روز در افزودند، و بعد از آن پادشاه ایشان ده روز دیگر در افزود عارضی را که رسیده بود او را، تا به پنجاه روز قرار گرفت. شعبی گفت اگر همه سال روزه دارم به روز شک ندارم که این سنت ترسایان است، که ماه رمضان بریشان واجب کردند و ایشان باول ماه یک روز در افزودند، و بآخر یک روز، یعنی که احتیاط میکنیم تا هیچ روز فوت نشود، پس هر قرنی که آمدند پیش روان خود را متابعت کردند، و باول ماه یک روز می‌افزودند، و بآخر یک روز تا به پنجاه روز قرار گرفت اینست که خدای گفت: کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و مصطفی ع ازینجا گفته که بر ماه رمضان پیشی مکنید بروزه داشتن یک روز یا دو روز، روزه دارید چون ماه بینید، و روزه گشائید چون ماه به بینید، اگر ماه پوشیده باشد شعبان سی روز بشمرید پس روزه گیرید اکنون بحکم این خبر نشاید روز شک روزه داشتن به نیت روزه ماه رمضان، که این خود درست نیاید اصلا، و همچنین نشاید به نیت فریضه قضایا نذر یا کفارت روزه داشتن درین روز، که کراهیت است، اما اگر به نیت تطوّع روزه دارد، اگر پیش از آن رجب و شعبان روزه داشته است، یا وی را عادتی مستمر بوده، بر وفق آن عادت رواست و اگر عادتی نبوده و در اول شعبان روزه نداشته، پس البته روا نیست و معصیت است، لما روی عن عمار بن یاسر رض انه قال من صام الیوم الذی یشک فیه فقد عصی ابا القاسم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.» ,

امّا وجه دوم که احتمال میکند آنست که اصل روزه داشتن و حدود آن بشناختن بر شما نبشتند، چنانک بر پیشینیان نبشتند، و بر پیشینیان روزه روز عاشورا و ایام البیض واجب بود. و اول کسی که روزه داشت آدم بود، قال علی بن ابی طالب علیه السّلام لمّا اهبط آدم ع من الجنة الی الارض، احرقته الشمس فاسودّ جسده، فاتاه جبرئیل فقال یا آدم أ تحبّ ان یبیض جسدک؟ قال نعم قال فصم من الشهر ثلاثة ایام ثلاثة عشر و اربعة عشر و خمسة عشر، فصام آدم اول یوم، فابیض ثلث جسده، و صام الیوم الثانی فابیض ثلثا جسده، و صام الیوم الثالث فابیض جسده کله، فسمیّت ایام البیض ,

قوله تعالی: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً خداوند حکیم پادشاه علیم، که حدوث کائنات بقدرت و ایجاد اوست، وجود حادثات بعزت و اظهار اوست، قوام زمین و سماوات، بداشت اوست، محدثات را بیافرید، و از محدثات جانوران را برگزید و از جانوران آدمیان را برگزید، و از آدمیان مؤمنان را برگزید، و از مؤمنان پیغامبران را برگزید، و از پیغامبران مصطفی را برگزید و امت وی را بر امتهای پیشینه برگزید. مصطفی ع ازینجا گفت «بعثت من خیر قرون بنی آدم قرنا فقرنا حتی کنت من القرن الذی کنت فیه» ,

و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «ان اللَّه عز و جل، اختار اصحابی علی جمیع العالمین سوی النبیّین و المرسلین. و اختار من اصحابی اربعة فجعلهم خیر اصحابی و فی کل اصحابی خیر أبا بکر و عمر و عثمان و علیا و اختار امتی علی سائر الامم فبعثنی فی خیر قرن. ثم الثانی ثم الثالث تتری، ثم الرابع فرادی، مفهوم خبر آنست که مصطفی ع بهینه آدمیان است، و گزیده جهانیان است، و پیش رو خلقان، آرایش جهان، و زین زمان، چراغ زمین و بدر آسمان. پناه عاصیان، و شفیع مجرمان، سید همه رسولان، و خاتم ایشان. پس از مصطفی بهینه همه خلق ابو بکر صدیق است که رب العالمین مسند امامت او بر تخت شریعت مصطفی نهاد، و اخلاص و صدق مستقر عبودیت او گردانید، و توکل و یقین مرتبت دار ولایت او ساخت، و پس ازو بهینه خلق عمر خطاب است، که رب العالمین عنان انخفاض و ارتفاع احکام در کف کفایت او نهاد، و طراز ولایت او بر ناصیه ملت کشید، و از سیاست و هیبت او دود شرک واطی ادبار خود شد. و پس از عمر خطاب بهینه خلق عثمان عفان است، که رب العالمین بساط توقیر و حرمت او بهفت آسمان نشر کرد، و در عهد دولت او انوار اسلام در مشارق و مغارب ارتفاع گرفت، و پس از عثمان بهینه خلق علی مرتضی علیه السّلام است که رب العالمین حقائق شریعت و شواهد طریقت بسیرت و سیرت او مکشوف کرد، و توکل و تقوی شعار و دثار او گردانید مصطفی هر یکی را ازین سادات و خلفا مرتبتی نهاد، و خاصیتی داد صدیق را گفت: «یا ابا بکر اعطاک اللَّه الرضوان الاکبر قیل یا رسول اللَّه و ما الرضوان الاکبر؟ قال یتجلی اللَّه عز و جل یوم القیمة لعباده المؤمنین عامة و یتجلی لابی بکر خاصة» ,

و فاروق را گفت: «لو کان بعدی نبی لکان عمر بن الخطاب» ,

و عثمان را گفت: «لکل نبی رفیق و رفیقی فی الجنة عثمان» ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ ای مردمان کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ میخورید از هر چه در زمین حَلالًا طَیِّباً آنچه حلال پاک است و خورنده را گشاده، وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و بر پی گامهای دیو مایستید إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که دیو شما را دشمنی است آشکارا. ,

إِنَّما یَأْمُرُکُمْ شما را می‌فرماید بِالسُّوءِ ببدی وَ الْفَحْشاءِ و گزاف کاری وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ و آنچه ور اللَّه آن گوئید که می‌ندانید. ,

وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ و چون ایشان را گویند اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ بر پی آن ایستید که اللَّه فرو فرستاد، قالُوا گویند بَلْ نَتَّبِعُ نه که بر پی آن ایستیم ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا که پدران خود را ور آن یافتیم، أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ باش، و اگر پدران ایشان لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً نه چیزی در می‌یافتند وَ لا یَهْتَدُونَ و نه راست می‌شناختند. ,

وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا و سان ایشان که کافر شدند کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ راست چون سان آن کس است که می‌پشاید ِما لا یَسْمَعُ بجانوری که نمی‌شنود إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً مگر آوازی و بانگی صُمٌّ از شنیدن حق کران‌اند، بُکْمٌ از پاسخ کردن حق گنگان‌اند، عُمْیٌ از دیدن حق نابینایان اند، فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ هیچ نشان براستی در نمی‌یاوند. ,

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند کُتِبَ عَلَیْکُمُ بر شما نوشتند و واجب کردند الْقِصاصُ بازگشتن بکشتن ناحق، فِی الْقَتْلی‌ در کشتگان مسلمانان بنا حق، الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده ببنده، وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ وزن بزن فَمَنْ عُفِیَ لَهُ هر کس که وی را آسان فرا گذارند مِنْ أَخِیهِ شَیْ‌ءٌ از کار برادر وی چیزی فَاتِّباعٌ وی را گویند تا بر پی دیت سپردن رود، بِالْمَعْرُوفِ به نیکویی، و بزودی وَ أَداءٌ إِلَیْهِ و کار گزاردن بوی بِإِحْسانٍ به نیکویی، و زود گزاری، ذلِکَ این پذیرفتن دین از قاتل و فرا گذاشت قصاص، تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ سبک کردن کاری گران است از خداوند شما، وَ رَحْمَةٌ و بخشودنی آشکارا، فَمَنِ اعْتَدی‌ هر کس که از اندازه درگذارد و افزونی جوید و باز خون ناحق ریزد، بَعْدَ ذلِکَ پس از آنک یکی ریخت و از ودیت ستدند، فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ او راست عذابی درد نمای درد افزای. ,

وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ و شما را در قصاص کردن زندگانیست یا أُولِی الْأَلْبابِ ای زیرکان خداوندان مزغ و خداوندان خرد لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ تا به پرهیزید. ,

کُتِبَ عَلَیْکُمْ نبشته آمد بر شما و واجب کردند إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ چون بیکی از شما مرگ آید إِنْ تَرَکَ خَیْراً اگر از این جهانی چیزی بگذارد الْوَصِیَّةُ اندرز کردن لِلْوالِدَیْنِ پدر و مادر خویش را، وَ الْأَقْرَبِینَ و خویشاوندان را بِالْمَعْرُوفِ بچم و انصاف و هموار بی اجحاف، حَقًّا نبشته آمد آن وصیت بسزا و راستی، عَلَی الْمُتَّقِینَ بر پرهیزندگان از شرک. ,

فَمَنْ بَدَّلَهُ هر که بگرداند آن را بَعْدَ ما سَمِعَهُ پس آنک بشنید آن را، فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ بزه‌مندی آن بریشان که تبدیل میکنند إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ که اللَّه شنواست دانا. ,

آثار رشیدالدین میبدی

18 اثر از ۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۲- سورة البقره‏ در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی