1 امروز اورمزدست ای یار میگسار برخیز و تازگی کن و آن جام باده آر
2 ای اورمزد روی بده روز اورمزد آن می که شادمان کندم اورمزدوار
3 تا بر نشاط مجلس سلطان ابوالملوک باشیم شادمان و نشینیم شاد خوار
4 آن زینت ملوک ملک ارسلان که ملک هرگز چو او نبیند یک شاه تاجدار
1 بهمن روز ای صنم دلستان بنشین با عاشق در بوستان
2 شاد نشینیم کزین مملکت خلق جهان هست همه شادمان
3 کرد جهان را چو بهشت برین عدل جهاندار ملک ارسلان
4 آنکه نبودند یک انگشت او روستم و حاتم و نوشیروان
1 اردیبهشت روزست ای ماه دلستان امروز چون بهشت برینست بوستان
2 زآن باده ای که خرم ازو گشت عیش و عمر زآن باده ای که گردد ازو تازه طبع و جان
3 زیرا رسیده ایم به دولت به کام خویش در ملک و دولت ملک و شاه کامران
4 سلطان ابوالملوک ملک ارسلان که یافت از ملک او زمین شرف از اوج آسمان
1 ای تنت را ز نیکویی زیور شهره روزیست روز شهریور
2 می شناس ای نگار جان را قوت گاه می ده مرا و گه می خور
3 تا به اقبال شهریار جهان بگذرانیم جان به لهو و بطر
4 شه ملک ارسلان بن مسعود ملک پیل زور پیل شکر
1 سپندارمذ روز خیز ای نگار سپندار آر ما را و جام می آر
2 می آر از پی آنکه بی می نشد دلی شادمان و تنی شادخوار
3 سپند آر پی آنکه چشم بدان بگرداند ایزد ازین روزگار
4 که از عدل سلطان ملک ارسلان خزان گشت خرم تر از روزگار
1 خرداد روز داد نباشد که بامداد از لهو و خرمی بستانی ز باده داد
2 از باده جوی شادی و از باده باش خوش بی باده این جهان صنما بادگیر باد
3 خاصه که عدل شاه جهان چون بهشت کرد دریای خرمی و بطر بر جهان گشاد
4 سلطان ابوالملوک ملک ارسلان که چرخ گوید که تا به حشر ملک ارسلان زیاد
1 روز مرداد مژده داد بدان که جهان شد به طبع باز جوان
2 عدل بارید بر جهان یک سر دولت و ملک شهریار جهان
3 شه ملک ارسلان بن مسعود آن به حق خسرو و به حق سلطان
4 آنکه صاحبقران ندید چو او در جهان هیچ وقت و هیچ قران
1 روز دی است خیز و بیار ای نگار می ای ترک می بیار که ترکی گرفت دی
2 می ده به رطل و جام که در بزم خسروی بنشست شاه شاد ملک ارسلان به می
3 شاهی که کرد چرخ و فلک را به زیر پای تا کرد فرش شاهی و دولت به زیر پی
4 تا ملک را به نام وی اسناد کرد چرخ کرد از زمانه نام ملوک زمانه طی
1 ای خرامنده سرو تابان ماه روز آذر می چو آذر خواه
2 شادمان کن مرا به می که جهان شادمان شد به فر دولت شاه
3 شه ملک ارسلان که گردون را کرد بر ملک او خدای گواه
4 ملک را جاه اوست یار و معین عدل را رای اوست پشت و پناه
1 آبان روز است روز آبان خرم گردان به آب رز جان
2 بنشین به نشاط و دوستان را ای دوست به عز و ناز بنشان
3 تا باده خوریم و شاد باشیم بر یاد خدایگان گیهان
4 سلطان ملک ارسلان مسعود کایام چو او ندید سلطان