1 هنگام گل ار به باغ بلبل نبود مل را به جهای شفیع چون گل نبود
2 گل را ملکا رفیق چون مل نبود در بزم ز لهو بانگ غلغل نبود
1 ز اندیشه هجران و ز نادیدن یار دل خون شد و دیده خون همی گرید زار
2 گویم ز غم فراق روزی صد بار کاین عشق چه آفت است یارب زنهار
1 ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی ای دم سردی تو ای دل از دم گرمی
2 ای عشق خمش باش که بس بی شرمی ای هجر برو که سخت بی آزرمی
1 اندیشه مکن به کارها در بسیار کاندیشه بسیار بپیچاند کار
2 کاری که به رویت آید آسان بگزار ور نتوانی به کاردانان بسپار
1 خون در تن من که اصل نیروست نماند وان اصل که طبع و دیده را خوست نماند
2 بر من به جز از نام تو ای دوست نماند چون چنگ توام به جز رنگ و پوست نماند
1 دولت ز علاء دولت عالی رای بر عالم سایه درد چون پر همای
2 ای داده خدایت شرف از بهر خدای یک بار مرا جمال رویت بنمای
1 خوردم همه زهر عشق تو شکر کو دیدم بتر هوای تو بهتر کو
2 گر شاخ هوای تو نرفتم بر کو در تاریکی سکندرم گوهر کو
1 عشق تو بلند و صبر من پست چرا روی تو نکو و خوی تو کست چرا
2 می خواره منم دو چشم تو مست چرا پیش تو لبم بوس تو بر دست چرا
1 من در عدم از جود تو موجود شدم در دولت تو بر سر مقصود شدم
2 مسعود نبودم از تو مسعود شدم در حبس چنان شدم که محسود شدم
1 مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین گرد در تو بدیده پویم پس از این
2 پیوسته رضای تو بجویم پس ازین جز با تو حدیث کس نگویم پس ازین