ملک جوان است و شهریار از مسعود سعد سلمان قصیده 24
1. ملک جوان است و شهریار جوان است
کار مهیا و امر و نهی روان است
...
1. ملک جوان است و شهریار جوان است
کار مهیا و امر و نهی روان است
...
1. چه خوش عیش و چه خرم روزگار است
که دولت عالی و دین استوار است
...
1. ملک مسعود ابراهیم شاه است
که بر شاهیش هر شاهی گواه است
...
1. دل از دولت همیشه شاد بادت
که ما شادیم تا بینیم شادت
...
1. این چنین رنج کز زمانه مراست
هیچ دانی که در زمانه کراست
...
1. از پس من غمست و پیش غم است
ز بر من نمست و زیر نم است
...
1. جشن اسلام عید قربانست
شاد ازو جان هر مسلمانست
...
1. به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
...
1. طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
...
1. هیچ کس را غم ولایت نیست
کار اسلام را رعایت نیست
...
1. پسر محتاج ای من شده محتاج به تو
از پی آنکه همه خلق به تو محتاجست
...
1. امروز هیچ خلق چو من نیست
جز رنج ازین نحیف بدن نیست
...