آثار محمد کوسج

صفحه 4 از 4
4 اثر از برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار محمد کوسج / برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج

برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج

1 چو از روز یک نیمه بگذشت راست ز سوی بیابان یکی گرد خاست

2 که گیتی از آن گرد تاریک شد شب تیره با روز نزدیک شد

3 نگه کرد دستان بدان تیره گرد (دل پهلوان شد از آن پر ز درد )

4 ( بیامد بر رستم پهلوان چنین گفت کای گرد روشن روان )

1 چو بشنید زو پیلسم این سخن بپیچید از درد مرد کهن

2 نه بر کام ما بود امروز کار ندانم چه دارد به دل روزگار

3 بگفت این و برگاشت از وی عنان بیامد دمان نزد تورانیان

4 چو آمد به نزدیک افراسیاب ورا دید از دور دیده پرآب

1 وز آن پس به اسب اندر آمد چو باد ز یزدان نیکی دهش کرد یاد

2 کمانی به بازو و گرزی به دست همی تاخت هر سوی چون پیل مست

3 کمندی به فتراک بر شصت خم دلی پر ز کینه سری پر ز غم

4 سراسیمه آمد به نزدیک شاه چو دریای جوشان به دل کینه خواه

1 بر آورد برزوی شمشیر تیز تن پیلسم کرد پس ریز ریز

2 ز شادی زواره فرامرز و زال به گردنده گردون بر آورد یال

3 همه نامداران ایرانیان ببستند بر جنگ جستن میان

4 چنین گفت هر یک که افراسیاب نمانیم تا بیند آن سوی آب

1 چو رستم چنین گفت برزوی شیر بیامد به نزدیک شاه دلیر

2 به یک دست خنجر به یک دست خاک زده جامه رزم بر تنش چاک

3 چنین گفت برزوی با شهریار که ای از کیان جهان یادگار

4 به دیان دادار و چرخ بلند به جان و سر شاه و تیغ و کمند

1 فرامرز چون دید خالی حصار بغرید مانند شیر شکار

2 به لشکر چنین گفت اندر روید بدان نامداران یکی بنگرید

3 ببینید تا خود چگونه شدند به بندند یا خود به بیرون شدند

4 که زنده ست زایشان که مرده شده ست که دل را ز پیکار خسته شده ست

آثار محمد کوسج

4 اثر از برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج شعر مورد نظر پیدا کنید.