برزونامه (بخش کهن) محمد کوسج

به نام خداوند کون و مکان
خدای زمین( و) خدای زمان
خداوند ما و نه مانند ما
خداوند روزی ده رهنما
خدایی که چرخ روان آفرید
مکان (و) زمین و زمان آفرید
خدایی که بر بندگان پادشاست
خدایی که روزی ده رهنماست
محمد رسولش به هر دو سرای
که بگزیدش از خلق عالم خدای
محمد که ایزد ورا برگزید
ابا او بسی کرد گفت و شنید
همی تا بود این جهان را بقا
درود و ثنا باد بر مصطفی
ابر آل و اصحاب و یاران او
در احکام دین جان سپاران او
چنین خواندم از نامه باستان
که بنوشته بودند از راستان
که چون گشت سهراب از شیر سیر
به مردی کمر بست گرد دلیر
ز هم زادگان سر به پروین کشید
چنو چشم مردم به مردی ندید
به ده سالگی ساز میدان گرفت
کمان و کمند دلیران گرفت
ز شنگان چو سهراب آمد به در
شده بود شهرو ازو بارور
چو نه ماه بگذشت از آن روزگار
درخت قضا رفته آورد بار
به فرمان دیان جدا شد از وی
دل افروز پوری چو خورشید روی
برش چون بر شیر و چهرش چو خون
سطبرش دو بازو چو ران هیون
از آن پس که برگشت از آن رزمگاه
که رستم برو کرد گیتی سیاه
که از بهر بیژن به توران زمین
چه آمد به روی سپهدار چین
بدان راه بی ره سر اندر کشید
گریزان ز رستم به شنگان رسید
خود و نامداران پرخاشخر
پر از درد جان و پر از کین جگر
و زان پس به گرسیوز آواز داد
کز ایدر بران باره بر سان باد
به نرمی بیاور به نزد منش
به چربی به دام آورم گردنش
مگردان به تندی زبان را بدوی
نباید که رنج آیدت زو به روی
سپهبد سبک کرد سویش عنان
وزان موی بر تن شده چون سنان
بگفت این و آمد به نزدیک شاه
بدو گفت کای شاه توران سپاه
گزین کن دلیران توران زمین
که در دشت آورد جویند کین
عنان پیچ(و) گرد افکن و نیزه دار
به بازو قوی و به تن نامدار
بدان تا مرا ساز آیین جنگ
سپر داشتن پیش تیر خدنگ
سپیده چو پیدا شد از چرخ پیر
چو سیماب شد روی دریای قیر
تبیره برآمد ز درگاه شاه
به سر برنهادند گردان کلاه
چو برزوی از خواب سر برکشید
خروشیدن بوق رویین شنید
بپوشید جامه برآمد بر اسب
بیامد به کردار آذر گشسب
چو رستم مر آن هر دو تن را بدید
زغم روی او گشت چون شنبلید
به گستهم گفت ای دلارای مرد
نگه کن که گردونت گردان چه کرد
هم از بهر نام و هم از بهر کین
ز ترکان بپرداز روی زمین
پس من نگه دار و هشیار باش
دلیر و دلارای و بیدار باش
چو خسرو ز برزوی گرد این شنید
بدان نامداران همی بنگرید
به گودرز گفتش که این مرد کیست؟
ز گردان توران ورا نام چیست؟
سواران توران بدیدم بسی
ازین سان ز گردان ندیدم کسی
نژادش کدام است و شهرش کدام؟
از آن نامداران ورا چیست نام؟