محمد رسولش از محمد کوسج برزونامه (بخش کهن) 1
1. محمد رسولش به هر دو سرای
که بگزیدش از خلق عالم خدای
1. محمد رسولش به هر دو سرای
که بگزیدش از خلق عالم خدای
1. به نام خداوند کون و مکان
خدای زمین( و) خدای زمان
1. چنین خواندم از نامه باستان
که بنوشته بودند از راستان
1. ز شنگان چو سهراب آمد به در
شده بود شهرو ازو بارور
1. از آن پس که برگشت از آن رزمگاه
که رستم برو کرد گیتی سیاه
1. و زان پس به گرسیوز آواز داد
کز ایدر بران باره بر سان باد
1. بگفت این و آمد به نزدیک شاه
بدو گفت کای شاه توران سپاه
1. سپیده چو پیدا شد از چرخ پیر
چو سیماب شد روی دریای قیر
1. چو رستم مر آن هر دو تن را بدید
زغم روی او گشت چون شنبلید
1. چو خسرو ز برزوی گرد این شنید
بدان نامداران همی بنگرید
1. چو بشنید ازو این سخن در نهان
بدو گفت کای پهلوان جهان