11 اثر از مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 صبا چون باغ را پیرایه نو کرد دل بلبل به روی گل گرو کرد

2 درین موسم که از دل‌های پر سوز به شسته گرد غم باران نوروز

3 دل شاه از جدائی ریش مانده گرفتار هوای خویش مانده

4 اگر بشنیدی از مرغی نوائی برآوردی به درد از سینه وائی

1 چو اصحاب غرض گفتند هر چیز فراوان بیخت با نو آن غرض نیز

2 صواب آن شد کزان فردوس پر نور به قصر لعل سازد جای آن حور

3 شه آن دم بود حاضر پیش استاد کتاب عاشقی را شرح می‌داد

4 سخن در قصهٔ یوسف که ناگاه خبرگوئی زلیخاش آمد از راه

1 زهی بستان آن شه را جمالی که باشد چون خضر خانش نهالی

2 چو الهام الهی شاه را گفت که آن در سعادت را کند جفت

3 اشارت کرد تا در گردش دهر بیارایند یک سر کشور و شهر

4 کمر بر بست در کارش زمانه به خرج آمد خزانه در خزانه

1 مبادا آسمان را خانه معمور که یاران را ز یکدیگر کند دور

2 گشاید عقدهای مهربانی برد پیوند صحبت‌های جانی

3 دو همدم را کز آن مهری که دارند دمی از هم جدا بودن نیارند

4 چنان دور افگند کاز بعد یک چند به نام و نامه‌ای گردند خرسند

1 شبی چون سینهٔ عشاق پر دود ز تاریکی چو جانهای غم اندود

2 فلک دودی ز دوزخ وام کرده سرشته زاب غم شب نام کرده

3 اگر چه رهبر خلقند انجم در آن ظلمات هائل کرده ره گم

4 سیاهی بس که بسته ذیل جاوید گریزان شب پرک هم سوی خورشید

1 چو خوش باشد که یابد تشنه دیر به گرمای بیابان شربتی سیر

2 حلاوت گیرد از شیرینیش کام جگر آسودگی یابد ز آشام

3 چه خونها خورده باشد دل به صد جوش که ناگه نوش داروئی کند نوش

4 خضر خانی کش از دیوان تقدیر مرادی در زمانی داشت تحریر

1 بسی دیدم درین گردنده دولاب ندیدم هیچ دورش بر یکی آب

2 اگر خورشید این ساعت بلند است زمان دیگر از پستی نژند است

3 مکن تکیه به صد رو مسند و تخت خس است این جمله چون بادی وزو سخت

4 ز تاراج سپهر دون بیندیش که صد شه را کند یک لحظه درویش

1 سر فرمان سپاس باد شاهی که برتر نیست زو فرمانروائی

2 گهی نعمت دهد گه بی‌نوائی گه آرد پادشاهی گه گدائی

3 ازو بر هر سری مهری نهانی است وگر خشم آورد هم مهربانی است

4 از آن پس داد با اندک غباری به نور دیدهٔ خود خار خاری

1 گرت در سینه چشمی هست روشن به عبرت بین درین فیروزه گلشن

2 ازین گلها که بینی گلشن آباد به رنگ و بوی، چون طفلان، مشو شاد

3 که باد تند این خاک خطرناک چنین گلهای بسی کرده‌ست خاشاک

4 درین پیرانه عقل آن را پسندد که در وی رخت بندد دل نه بندد

1 شراب عشق بازان آب تیغ است بهر عاشق چنین آبی دریغ است

2 شنیدی قصه یوسف که تا چون بتان را در دست شوند از خون؟

3 زنی کان حسن را نظاره کرده ترنجش بر کف و کف پاره کرده

4 عروسانی که حسن شه پسندند حنا بر دست خود زینگونه بندند

آثار امیرخسرو دهلوی

11 اثر از مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.