11 اثر از مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 ایا چشم و چراغ دیدهٔ من رخت بستان و باغ دیدهٔ من!

2 «مبارک» نام تو ز ایزد بتارک چو نامت بر پدر گشته مبارک

3 توئی چون پاره‌ای از جان پاره ز تیمار تو جان را نیست چاره

4 به دامان تو خواهم کرد پیوند ز اندرز و نصیحت رقعه‌ای چند

1 به حمد الله که از عون الهی به پایان آمد این «منشور شاهی»

2 به قدر چار ماه و چند روزی فروزان شد چنین گیتی فروزی

3 هم اینجا لیلی و مجنون گرو شد هم از شیرین و خسرو قصه نو شد

4 جمال آراست، این ماه دل افروز ز ذوالقعده دوم حرف و سیوم روز

1 یکی را خانه بود آتش گرفته دلش را شعلهٔ ناخوش گرفته

2 دوان با چشم گریان و دل ریش به آب دیده می‌کشت آتش خویش

3 برو بگذشت، ناگه ، ابلهی مست نمک خورده کبابی کرده بر دست

4 بدو گفت: ایکه آتش می‌کشی تند، بیا! وین شعله چندانی مکن کند!

1 دگر گفت کامروز در هر دیار غزل کوی گشته ست بیش از شمار

2 همه کس به یک قسم درمانده‌اند ز قسم دگر بی خبر مانده‌اند

3 ندانیم کس را به طبع و سرشت که یک شعر تحقیق داند نوشت

4 دگر گفت: سعدی نه از کس کم است که موج غزل هاش در عالم است

1 چو بنشست بر تخت قطب زمانه که چون قطب بادش بقا جاودانه

2 هوس خاستش کاز پی ملک داری بکار بناها کند استواری

3 چو صاحب خلافه شد از عدل رافه نهاده لقب حصن دارالخلافه

4 چو نیت چنان داشت در دل نهانی که رایت برآرد به کشور ستانی

1 کشور هند است بهشتی به زمین حجتش اینک به رخ صفحه ببین

2 حجت ثابت چو در آن نیست شکی هفت بگویم به درستی نه یکی:

3 اولش این است که آدم به جنان چون ز عصی خستگی‌ای یافت چنان

4 زخم عصی خورد بد انسان ز کمین کز فلک افتاد به سختی به زمین

1 هند چو فردوس شد از صحبت من بهر هوایش کنون آیم به سخن

2 شیر صفت مرد به یک توی قبا گرم چو شیر است گرش نیست عنا

3 نه چو خراسان که تن از برف فزون سرد ساری است به ده شقه درون

4 آنکه به گرماست همین رنجش و بس لیک شود کشته ز سر ما همه کس

1 گشت چو ثابت که به هند است هوا نایب جنت ز بسی برگ و نوا

2 چون بهر اقلیم که جنبد قلمی نیست به از دانش حکمت رقمی

3 گر به حکمت سخن از روم شده فلسفه ز آنجا همه معلوم شده

4 رومی از آن گونه که افگند برون برهمنان داشت از آن مایه فزون

1 چو مرد آید برون از عهدهٔ عهد به کارش بخت و دولت را بود جهد

2 نشیند اهل دولت را به سینه چو می در جام و گوهر در خزینه

3 نماند چون بنفشه کز سر انجام چو سرو راست ز آزادی برد نام

4 شکوه مرد در عهد درست است مدان مرد، آنکه گاه عهد سست است

1 دلیری کاو صف مردان بدیده‌ست نه بازش، دیده در خواب آرمیده‌ست

2 گوی را زیبد اندر زیر، توسن که صف تیغ داند باغ سوسن

3 رود یک سر چو باد آن جا که یک سر چو برگ بید بارد، تیغ و خنجر

4 نیندازد، گر آید ببر و یا شیر چو نیلوفر، سپر، بر آب شمشیر

آثار امیرخسرو دهلوی

11 اثر از مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.