1 حافظ بربط نواز چنگ ساز بامنت از بی نوایی جنگ چیست
2 از برای سوختن از زیر دیگ گفته هیزم ندارم چنگ چیست
1 چو آید بر دلم اندوه بی وقت ز دور دون صباحا او رواحا
2 صلاح کار نقل است و می لعل لعل الله یرزقنی صلاحا
1 ترک دنیای دون بگیر کمال تا جهانیت مرد دین خوانند
2 هر که در بند ریش و دستارست خاص و عامش بهیج نستانند
3 چون کلاه ار سریش هست بترک همه بر فرقهاش بنشانند
1 زفاقه ره پر محنت و عذاب سفر طباع مردم دانا بغایت است ملول
2 که از ملال به بیتی نمی کنند شروع که تا نخست به بیتی نمی کنند نزول
3 در ابتلای سفر من قصیده گفتم اگر چه السفر قطعه گفته است رسول
1 طاس بازی بدیدم از بغداد چون جنید از سلوکش آگاهی
2 رفت در جبه وقت بازی و گفت لیس فی جبتی سوی اللهی
1 آن خوش پسر که بردند در مکتب نظامش مشتاق اوست از جان دارد ورا گرامی
2 سیمین ذقن نگریست دیوان شیخ دردست یارب نگاه دارش از خمسه نظامی
1 از جناب رفیع داودی گه سلیمانش آستان بوسید
2 بطریق معامله سوی شیخ مدتی شد که تحفه رسید
3 بار دیگر ز جامه دران امید میتوان صوف دیگری دزدید
1 به نی گفت در خانقه صوفیی که دارند جمعی به بانگ هوس
2 نی انگشت بر دیده بنهاد و گفت کمتر بسته ام دل به قبول نفس
1 گله کردی که زرنجور نکردی پرسش تو ببرس از من بیدل که بروزان و شبان
2 مونسی نیست مرا در بر و مشهور است این دلبری هست ترا در برو معروفست آن
1 کرد حکیمی ز نظامی سوال کای بسر گنج معانی مقیم
2 هست در انگشت کمال آن قلم یا نه عصائیست بدست کلیم
3 گفت قلم نیست عصا نیز نیست هست کلید در گنج حکیم