1 سر راه غریبان خار روید ز کشت شان دل بیمار روید
2 به هر جایی که کارم تخم امید به جای گل همه آزار روید
1 این کینه وران باز به نیرنگ دگر دارند سر فتنه به آهنگ دگر
2 فریاد که این شعبده بازان هر روز خواهند به نام آشتی جنگ دگر
1 گر خاک در یار نَرُفتیم گذشت گر طعنهٔ اغیار شنفتیم گذشت
2 آن سوز که در سینهٔ ما پنهان بود گفتیم گذشت، گر نگفتیم گذشت
1 آن فر و شکوه کبریاییت چه شد؟ آن لاف خدیوی و خداییت چه شد؟
2 صد قرن بر افکار و عقول مردم فرماندهی و حکمرواییت چه شد؟
1 عارف به دل ذره جهان میبیند آنجا مه و مهر و کهکشان میبیند
2 کوری بنگر که چشم دانشور عصر دست و سر کشتگان در آن میبیند
1 ای سرو روان که نخل امید منی وی مایهٔ جان که عمر جاوید منی
2 در شهر شما که آسمان پر ابر است مهتاب منی، فروغ خورشید منی
1 شهرت طلبی چند به هم ساختهاند چون گرگ گرسنه در جهان تاختهاند
2 کردند به زیر پا هزاران سر و دست تا گردن شوم خود برافراختهاند
1 این صبح همان و آن شب تار همان ما شش در و این چهار دیوار همان
2 استاد زمانه یک سبق داده به ما تکرار همان و باز تکرار همان
1 این سنگ ملون که گهر مینامند وآن آهن زردگون که زر میخوانند
2 بیگوهر ارزندهٔ معنی همه را مردان گهرسنج هدر میدانند
1 شب است ساقی! ساغرت کو؟ فروغ ماه و نور اخترت کو؟
2 ز دور آید صدای مرغ شبگیر نوا و نغمهٔ جانپرورت کو؟