اگر دانی زبان اختران از خلیلالله خلیلی رباعی 1
1. اگر دانی زبان اختران را
شبانه بشنوی راز جهان را
...
1. اگر دانی زبان اختران را
شبانه بشنوی راز جهان را
...
1. دل در همه حال تکیهگاه است مرا
در ملک وجود پادشاه است مرا
...
1. بر قلهٔ کهسار، درختی برپاست
بر شاخ درخت، آشیانی پیداست
...
1. سرمایهٔ عیش، صحبت یاران است
دشواری مرگ، دوری ایشان است
...
1. از مرگ نترسم که مددکار من است
در روز پسین مونس و غمخوار من است
...
1. کشتند بشر را که سیاست این است
کردند جهان تبه که حکمت این است
...
1. با خلق نکو بِزی که زیور این است
در آینهٔ جمال، جوهر این است
...
1. ای غره به اینکه دهر فرمانبر توست
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
...
1. تا بر لب من آه شررباری هست
بر ساز شکستهٔ دلم تاری هست
...
1. ای مشت گل این غرور بیجای تو چیست؟
یک بار به خود نگر که معنای تو چیست؟
...
1. بیدولت عشق زندگانی نفسیست
هنگامهٔ عشرتِ جوانی هوسیست
...
1. هر صبح که کردیم به غم شام گذشت
هر جور که دیدیم ز ایام گذشت
...