زندگانی چو مال میراث از خاقانی شروانی قطعه 25
1. زندگانی چو مال میراث است
که نبینی بقاش جز به زکات
...
1. زندگانی چو مال میراث است
که نبینی بقاش جز به زکات
...
1. کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ
شش دانگ بود راست بهر کفهای که سخت
...
1. دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت
...
1. دوش آن زمان که چشمهٔ زراب آسمان
سیمابوار زین سوی چاه زمین گریخت
...
1. دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانیا
آن زمان کاقبال بیادبار بینی بر درت
...
1. گفتم ای دل بهر دربان جلال
نعل اسب از تاج دانائی فرست
...
1. خاقانیا ز دل سبکی سر گران مباش
کو هر که زادهٔ سخن توست خصم توست
...
1. خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک
یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست
...
1. نه همت من به پایه راضی است
نه پایه سزای همتم هست
...
1. خواجه اسعد چو می خورد پیوست
طرفه شکلی شود چو گردد مست
...
1. گیرم که دل درست ما نیست
آخر نام درست ما هست
...
1. حوری از کوفه به کوری ز عجم
دم همی داد و حریفی میجست
...