شروان به باغ خلد برین از خاقانی شروانی قطعه 13
1. شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم
کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا
...
1. شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم
کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا
...
1. من به ری عزم خراسان داشتم
ز آن که جان بود آرزومندش مرا
...
1. گفتی از شاهان تو را دل فارغ است
دل ز شاهان فارغ است آری مرا
...
1. ما غم کس نخوردهایم مگر
که دگر کس نمیخورد غم ما
...
1. نظاره کنان به روی خوبت
چون درنگرند از کرانها
...
1. چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید
فرمود چاشتگه گذری بر کلیسیا
...
1. ای در آبدار توانی ز پیچ و خم
در آب شد ز شرمم صد راه زیر آب
...
1. قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه
در اوجدار ملک رسید از کران آب
...
1. بشنو ای پیر پند خاقانی
خاک توست این جوان علم طلب
...
1. سیزده جنس نهاده است نبی
که همه مسخ شدند و همه هست
...
1. چون ز یاران رفته یاد آرم
آه و واحسرتا علی من مات
...
1. خوش سواری است عمر خاقانی
صیدگه دهر و بارگیر اوقات
...