نثار اشک من هر شب شکر از خاقانی شروانی قصیده 221
1. نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی
که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی
...
1. نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی
که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی
...
1. بردار زلفش از رخ تا جان تازه بینی
وز نیم کشت غمزهاش قربان تازه بینی
...
1. چون صبحدم عید کند نافه گشائی
بگشای سر خم که کند صبح نمائی
...
1. جان پیشکشت سازم اگر پیش من آئی
دل روی نمایت دهم ار روی نمائی
...