خطی بر سوسن از از کمالالدین اسماعیل غزل 144
1. خطی بر سوسن از عنبر کشیدی
سر خورشید در چنبر کشیدی
1. خطی بر سوسن از عنبر کشیدی
سر خورشید در چنبر کشیدی
1. کجایی ای بدو رخ افتاب دلداری؟
چگونه یی که نه یی هیچ جای دیداری؟
1. بر آمد ز گلزار باد بهاری
بیاور می ارغوانی، چه داری؟
1. زهی از روی تو گل شرمساری
بنفشه از سر زلف تو تاری
1. نرگسا! چیستت که پنداری
دوش برخاستی ز بیماری
1. هر شبی با دلی و صد زاری
منم و آب چشم و بیداری
1. بار دیگر ز که می آموزی
این که دلها بجفا می سوزی؟
1. گر بخواهی کشتنم یکبارگی
رحمتی آخر برین بیچارگی
1. منم امروز و یکی مطرب و جایی خالی
شیشه یی پر ز می و صحن سرایی خالی
1. ساقیا هین بیار ساغر می
تا تنم جان شود چو پیکر می
1. ترسم آن نوش ز لب کم سخنی
در زبانها فتد به بی دهنی
1. ماه رویا بسر خویش کنی
نیک باشد که بدی بیش کنی؟