آثار کلیم

صفحه 1 از 3
3 اثر از مثنویات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / مثنویات در دیوان اشعار

مثنویات در دیوان اشعار کلیم

1 زهی دلنشین قصر آراسته به باغ جهان سرو نوخاسته

2 جهان از وجود تو دارد صفا که فانوس از شمع گیرد ضیا

3 متانت ز بنیاد تو خاک را ستونت عصا دست افلاک را

4 ز جام تو عینک نهد چرخ پیر چو بیند در احوال عالم بزیر

1 ازین دلگشا قصر عالی بنا سر اکبرآباد شد عرش سا

2 بودکنگرش از جبین سپهر نمایان چو دندان سین سپهر

3 شرافت یکی آیه در شان او سعادت در آغوش ایوان او

4 سجود در این سرای سرور کند سرنوشت بد از جبهه دور

1 خوشا هندوستان مأوای عشرت سواد اعظم اقلیم راحت

2 زخاک پاک او برداشتن کام چنان آسان که بردارد کسی گام

3 متاع خاطر جمع و دل شاد بسی ارزان بود در اکبرآباد

4 سوادش مشق کرده تخته خاک و زان تخته سبق خوانست افلاک

1 بمهمانی گوش ارباب هوش یکی قصه دارم بمن دار گوش

2 حدیثی سراسر بیان وقوع بگویم بتو از زبان وقوع

3 حدیثی درو پیر و برنا یکی بنقلش زبان قلمها یکی

4 زمردم من این نقل نشنیده ام من از دل شنیدم، دل از دیده ام

1 چو اقبال از نظام الملک برگشت بکشت بخت او شبنم شرر گشت

2 نهال دولت او این برآورد که از خود چون چنار آتش برآورد

3 ز مغروری و مستی و جوانی شدی کج کج براه زندگانی

4 بیکسو می نهادی گاه و بیگاه قدم از شاهراه خدمت شاه

1 چو دست قضا نقش این جلد بست پر و بال طاووس در هم شکست

2 کتابش چو گوهر بود از شرف مناسب فتادست جلد از صدف

3 کند خرده کاریش را چون نگاه گذارد فلک عینک از مهر و ماه

4 چو خود را سزاوار این جلد دید صدف دامن از دست گوهر کشید

1 برای سراپرده اش آفتاب ز زرتاب تابیده زرین طناب

2 چنان ابره از زر کشتی تابناک که زرین شود میخ چوبین بخاک

3 شود اطلس چرخش ار آستر بیابد ز اقبال روی دگر

4 چنان از طراوت صفا گستر است گه از پرده چشم روشن تر است

1 پیش رخ شه نه سپر شد حجاب پاره ابریست بر آفتاب

2 شاه جهان ثانی صاحبقران یک سپر از اسلحه اش آسمان

3 بندگیش فخر سران دیار گوش همه چون سپر حلقه دار

4 تیغ بروی فلک افراختست کاهکشان دست سپر ساختست

1 کیم من داغداری از زمانه بهر داغی خدنگ را نشانه

2 ز گمنامی بشهر خود غریبی شکسته خاطری محنت نصیبی

3 هدف وارم همیشه رو گشاده به پیش تیر تقدیر ایستاده

4 ز رفعت بی نصیبم دارد ایام عجب نبود اگر افتادم از بام

1 مرا تا افکند هر روز جائی نصیبم کرده گردون بادپائی

2 بسیر هر دیاری چون کنم میل بره منزل نفهمیده است چون سیل

3 زخوش رفتاری آن برق آئین مسافر را وطن شد خانه زین

4 کند گوشه نشین هم آن تمنا که اندر دامن زینش کشد پا

آثار کلیم

3 اثر از مثنویات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.