ندارد شش جهت چون این مثمن از کلیم مثنوی 13
1. ندارد شش جهت چون این مثمن
که باشد هفت چرخش زیر دامن
...
1. ندارد شش جهت چون این مثمن
که باشد هفت چرخش زیر دامن
...
1. نشیمن که دید اینچنین دلپذیر
که در هفت اقلیم شد بی نظیر
...
1. کلید سخن را چو پیدا کنم
در وصف دولتسرا وا کنم
...
1. دگر بخت از در یاری برآمد
بشهرستان عیشم رهبر آمد
...
1. زهی دلکش بنای چرخ پایه
جهان از آب و رنگت برده مایه
...
1. زهی دلربا قصر آراسته
بدل بردن چرخ برخاسته
...
1. زهی از تو روی طراوت سفید
صفا را ز تو گرم کشت امید
...
1. زهی دلگشا قصر خاطرپسند
ز کرسی تو شأن رفعت بلند
...
1. زهی دلنشین قصر خاطر فریب
غم از دلربائی بسان شکیب
...
1. در دامن کوه عیش احباب
کامل آمد چو می به مهتاب
...
1. کسی را بخت چون بردارد از خاک
ره سیلاب را بندد ز خاشاک
...