1 پند پدرانه پیش ارباب ذکا تریاق آمد گرچه بود زهرنما
2 چون عقد گهر نصیحت تلخ مرا ماریست که مهره باشد از سر تا پا
1 در بتکده و کعبه نباشد جویا مطلوب به جز معرفت ذات خدا
2 مقصود یکی است مؤمن و کافر را منظور یکی است دیده گو باش دو تا
1 لعلی آخر چه بود آواخ ترا ای کاش ببر کشیدمی آخ ترا
2 بودی در ناسفته ز قیمت انداخت آن بدگهری که کرد سوراخ ترا
1 یارب چه شد آن دلبر دل سخت مرا ننواخت به وصل این دل صد لخت مرا
2 سنگ ره وصل یار شد آخر کار این خواب گرانی که بود بخت مرا
1 ای سید عالم بده انعام مرا زیبای قبای صحت اندام مرا
2 خواهم کنی ای سید کونین به لطف شیرین از شربت صفا کام مرا
1 تخمی است غمت بدل فشاندیم او را وز آب دو دیده بردماندیم او را
2 بالید چنان که ما در او گم شده ایم بنگر کآخر کجا رساندیم او را
1 الله طلبیست کار اللهی را سیری نبود نعمت آگاهی را
2 کی درد طلب کم شود از شربت وصل دریا نبرد تشنگی ماهی را
1 تا چند ز معشوق بمانی به حجاب از خویش دمی برآی یعنی ز نقاب
2 شد هستی ما حجاب ما در ره عشق خود پردهٔ خود شدیم چوم چشم حباب
1 خواهی که بدستت افتد آن در خوشاب جویا به سوی بحر حقیقت بشتاب
2 در عشق مجاز هر که خود را در باخت از سیل سراب خانه اش گشت خراب
1 در بزم چو نیست گفتگوها به صواب در بستن لب دیده دلم فتح الباب
2 هر جا که بود زان درازی چون موج لبریز خموشی است دهانم چو جناب