شدی جامی چو پیر از گردش دهر از جامی قطعه 13
1. شدی جامی چو پیر از گردش دهر
ز پیوند جوانان گوشه ای گیر
1. شدی جامی چو پیر از گردش دهر
ز پیوند جوانان گوشه ای گیر
1. غافلی می گفت کای بنا بنای خانه ام
ساز محکم ور نه زانم غیر درد و غم چه سود
1. ای وجودت به دانش و بخشش
دفتر فضل و جود را فهرست
1. جامیا تا به کی غم مهمان
می خوری غم برای خود می خور
1. می خورد طعمه های رنگارنگ
خواجه از کسب اشتهای دروغ
1. هر چند شود عدو زبونت
سررشته حزم را مکن گم
1. کنم حرفی ز حکمت بر تو املا
که شاید گر به آب زر نویسی
1. آن یکی خواهد به شهوت زن که تا فرزند او
بعد مرگ از وی بماند در جهان نایب مناب
1. زاهل شر جامی اگر صد زخم بر جان آیدت
جز دعای خیرشان حرفی مده از دل برون
1. دیده درد دیده را گفتند
حالت امروز هیچ خوشتر هست
1. کلامت بس دقیق افتاد کلا
که در دقت ز مو فرقش توان کرد
1. دی حاسد کم موی ز اشعار افاضل
میخواند قصاید چه مسجع چه مرصع