1 ای کریمانی که پیش چشمتان خاک باشد سیم صرف و زر ناب
2 مادحان چون بر شما آرند روی فی وجوه المادحین احثوا التراب
1 جهان پناها بادت خدا پناه که شد ز نقشبندی لطفت جهان نگارستان
2 شکار چنگل باز ظفر شکارت باد هزار طایر دولت درین شکارستان
3 ز نوک خامه یکی روضه کرده ام ترتیب که پیش دیده حاسد نموده خارستان
4 به کشور تو فرستاده شد بدان امید که از نسیم قبولت شود بهارستان
1 ای وجودت به دانش و بخشش دفتر فضل و جود را فهرست
2 من فرستادم آنچه وعده نبود تو هم آن وعده کرده را بفرست
1 هرکه خواهد که در زمانه به جود به صد آوازه نامزد گردد
2 گو دو کف صفر کن به بخشش مال که یکی از دو صفر صد گردد
1 دیده درد دیده را گفتند حالت امروز هیچ خوشتر هست
2 گفت آری خوشم ولی هر دم رنجه می داردم عیادت دست
1 جدول آسا درین صحیفه راز گرد هر صفحه صفحه گردیدم
2 چون حدود خطایش از خط خوش نافه آمیز و مشکبو دیدم
3 به دو انگشت گزلک و خامه نافه های خطا ازو چیدم
1 جامیا تا به کی غم مهمان می خوری غم برای خود می خور
2 هر کسی گو مواید نعمت از سماط خدای خود می خور
3 نخورد گر به خانه ات روزی گو رو و در سرای خود می خور
1 به فصل دی از برفهای پیاپی فتاده ست در خانه ام قحطسالی
2 نه از گوشت چندان که آید به دندان نه از هیمه چندان که سازم خلالی
1 یاد دارم از کهن پیری که در حمام گفت کین سخن پرسید روزی کهتری از مهتری
2 چیست سر آنکه در حمام هرکس پا نهد بر دل غمگین او بگشاید از شادی دری
3 گفت سرش آنکه با او نیست زاسباب جهان غیر طاس و فوطه ای آن نیز ازان دیگری
1 زاهل شر جامی اگر صد زخم بر جان آیدت جز دعای خیرشان حرفی مده از دل برون
2 از نبی نامد چو بر درج گهر سنگین رسید جز صدای اهد قومی انهم لا یعلمون