آثار جامی

صفحه 2 از 50
50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار

واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 کؤوس الراح دارت خذ ید الساقی و قبلها که باشد در کف او قوت جان‌ها قوت دل‌ها

2 ز صد سالک سوی مقصد یکی ره برد و باقی را شد اندر راه دامنگیر آب و خاک منزل‌ها

3 به جان اندر خطر در بحر غواصان پی گوهر نشسته از خطر ایمن صدف‌چینان ساحل‌ها

4 چه گویم وصف آن شاهد که تا باشد جهان باشد حدیثش نقل مجلس‌ها جمالش شمع محفل‌ها

1 شراب لعل باشد قوت جان‌ها قوت دل‌ها الا یا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها

2 چو ز اول عشق مشکل بود و آخر هم چرا گویم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

3 خوشا مستی که هشیار از حرم خیزد ازآن فارغ که بود اندر میان راهی و اندر راه منزل‌ها

4 ندانم کز کدامین پرده زد حادی نوا کامشب ز گلبانگ حدی سیر دگر دارند محمل‌ها

1 رفیقان خاک نجد است این نگه دارید محمل‌ها که آرد عشق یاران گریه بر آثار منزل‌ها

2 به هر منزل بتان دل‌گسل بودی نمی‌دانم ازین فرخنده منزل‌ها چرا بستند محمل‌ها

3 ز اشک عاشقان بوده‌ست پرگل راهشان اینک نشان دست و پای ناقه‌هاشان مانده در گل‌ها

4 به هرجایی که بنماید نشانی از کف پایی فروریزند اشک از دیده‌ها خونابه از دل‌ها

1 قومی به هوای حج در قطع بیابان‌ها جمعی ز نشاط می در طوف گلستان‌ها

2 وین طایفه دیگر با داغ غمت فارغ هم از طرب این‌ها هم از طلب آن‌ها

3 تا دل به تو شد بسته وز غیر تو بگسسته خوردیم بسی خون‌ها کندیم بسی جان‌ها

4 تا دامن وصلت را آریم به کف روزی ماییم و سر فکرت شب‌ها به گریبان‌ها

1 مجلس پیر مغان است و پر از باده سبوها طیب الله بها وقت کرام شربوها

2 هر طرف باده به کف درد کشانند نشسته احسن الناس نفوسا و قلوبا و وجوها

3 عشق بحریست عجب ژرف که از موج پیاپی کرده جوهای شگرف است روان از همه سوها

4 بجه از جوی و درین بحر فکن کشتی خود را که درین بحر شود متحد آخر همه جوها

1 بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را ز لاله آرزوی جام تازه شد ما را

2 کجاست ساقی گلرخ که رنگ لاله دهد به بزم گل ز می لعل جام مینا را

3 ازان میی که فروغش اگر رسد به سهیل عقیق ناب کند سبحه ثریا را

4 به طرف باغ نه امروز بزم عیش که هست ترانه های عجب بلبلان شیدا را

1 جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را کز تن چو پیراهن کشد روشن کند حمام را

2 گیسوی مشکین بر تنش گویی نهاده باغبان بهر شکار بلبلان بر خرمن گل دام را

3 نبود شب مهمانیش حاجت به شمع افروختن کز رخ فروغ صبحدم بخشد نماز شام را

4 از عام دین و دل برد وز خاص زهد و معرفت گسترده دامی خط او تاراج خاص و عام را

1 ای خط تو کرده رقم از مشک لوح سیم را سر بر خط تو چون قلم خوبان هفت اقلیم را

2 تعظیم قبله تا به کی بنمای طاق ابروان تا سجده طاعت برم آن قبله تعظیم را

3 امسال اگر در طالعم ننهد منجم وصل تو از دیده جوی خون کنم هر جدول تقویم را

4 چون حرف دانان را رود ز اسرار قرآنی سخن نقش خم ابروی تو تأویل بس «حامیم » را

1 بنازم آن سوار نازنین را که برد از کف عنان عقل و دین را

2 اگر سلطان جمالش را ببیند کند تسلیم او تاج و نگین را

3 چو نتوانم که بوسم نعل رخشش به هر جا بگذرد بوسم زمین را

4 مراآن لطف ساعد گشت نی تیغ چو برزد بهر قتلم آستین را

1 بی تو از جان ملالت است مرا با تو بنگر چه حالت است مرا

2 بی جمال تو گر به مه نگرم از خیالت خجالت است مرا

3 کرده ام در صف سگانت جای بین چه جاه و جلالت است مرا

4 عشق گفتی ضلالتیست قدیم از تو رو در ضلالت است مرا

آثار جامی

50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی