آثار جامی

صفحه 1 از 50
50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار

واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی

1 انماالله اله واحد و هو الغایب و هو الشاهد

2 می کند در همه اضداد ظهور نیست با هیچ یک از اشیا ضد

3 سر وحدت به بطونش راجع نقش کثرت به ظهورش عاید

4 اوست در صورت آدم مسجود اوست در سلک ملایک ساجد

1 بینمت ای خرد به کار تو گم کارگه چرخ و کارگر انجم

2 جست عالم ز خوابگاه عدم چون ز امرت رسید بانگ که قم

3 کی شناسد تو را اسیر جهات چه خبر پشه را ز خارج خم

4 بی تو دهقان چه سان برون آرد گندم از خوشه خوشه از گندم

1 ای نامزد به نام تو درنامه قبول یا ایها النبی و یا ایها الرسول

2 باران رحمتی تو که از آسمان جود بر عاشقان تشنه جگر کرده ای نزول

3 کی در حریم حرمت جاه و جمال تو هر یاوه گرد را رسد اندیشه دخول

4 حاشا که از تو روی نتابم خلیل وار چون نیست آفتاب تو را آفت افول

1 دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا قال من انتم قلنا فقراء غربا

2 فقراییم و عجب آنکه نخواهیم ز تو هیچ حاجت که تویی در دو جهان حاجت ما

3 غرباییم و نداریم بجز تو وطنی چند باشیم چنین از وطن خویش جدا

4 به فقیران نظری کن که به تأیید نظر برمس فقر فقیران تویی اکسیر غنا

1 نفحات وصلک اوقدت جمرات شوقک فی الحشا ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کما تشا

2 تو چه مظهری که ز جلوه تو صدای صیحه صوفیان گذرد ز ذروه لامکان که خوشا جمال ازل خوشا

3 همه اهل مسجد و صومعه پی ورد صبح و دعای شب من و ذکر طلعت و طره تو من الغداة الی العشا

4 ز کمند زلف توهر شکن گره‌ای فکنده به کار من به گره‌گشایی لعل خود که ز کار من گره‌ای گشا

1 خط دمید از لب نوشین تو شیرین دهنا خضر خواند انبته الله نباتا حسنا

2 خامه صنع ثنای تو رقم کرد به حسن برگل از سبزه نوخیز زهی حسن ثنا

3 درازل سر دهانت ز ملک خواست حکیم نعره برداشت که سبحانک لا علم لنا

4 سست بنیاد بود وعده وصل از تو بسی کی توان خانه امید برآن کرد بنا

1 از لعل تو عمت العطایا وز زلفت تو دامت البلایا

2 بی پیروی سگان کویت صارت خطواتنا خطایا

3 بی روشنی فروغ رویت اضحت غدواتنا عشایا

4 شهرت طلبان نامجو را یاد تو نشانده در زوایا

1 گر نیابم بویی از وصل تو در گلزارها همچو اشک خود به خون غلطم میان خارها

2 چون نقاب افکنده دیدت شاهد گل در چمن کند ناخن ناخن از رشک رخت رخسارها

3 پیش خورشیدم چو دیواریست حایل هر رقیب باد چون سایه ز پا افتاده این دیوارها

4 مستم و دریوزه دارم وجه می گو محتسب تا بگرداند مرا گرد همه بازارها

1 بندم به سینه دمبدم از سیم مژگان تارها وز دل بر این قانون ز غم بیرون دهم آزارها

2 تا لعل شکر خای تو شد قیمتی کالای تو درهر سر از سودای تو شوریست در بازارها

3 باشدکه یک گلبرگ تر آید چو رویت در نظر چون باد گردم هر سحر گرد همه گلزارها

4 بی رویت ای رشک سمن گل نیست آنها در چمن دور از تو برق آه من آتش زد اندر خارها

1 چرخ کبود هرشب و رخشان ستاره‌ها دودی‌ست زآتش من و در وی شراره‌ها

2 لاغر تنم ز گریه پر از قطره‌های خون باریک رشته‌ای‌ست در او لعل پاره‌ها

3 یکچند در نظاره رویت گذشت و نیست جز آب دیده حاصل من زان نظاره‌ها

4 در باغ لطف چون خط و رخسار تو که دید یک گل که مشک تر دمدش بر کناره‌ها

آثار جامی

50 اثر از واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر واسطة العقد - غزلیات در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی