1 هر دم افروزی چو گل رخسار آتشناک را شعله در خرمن زنی مشتی خس و خاشاک را
2 عقل را روشن شود ماهیت حسنت اگر پرده حیرت نبندد دیده ادراک را
3 جان پاک است آن نه تن در زیر پیراهن تو را صد هزاران آفرین جان آفرین پاک را
4 کمترین صید توام پیش سگان خود فکن گر نیم لایق که آلایی به من فتراک را
1 تا بر ورق گل زدی از مشک رقمها در وصف تو بشکست سر جمله قلمها
2 هرگز دل من بیتو جدا از المی نیست ای قاعده لطف تو تسکین المها
3 در لشکر عشق تو اسیران همه گردند وز آتش دلهاست در آن گرد علمها
4 نوعی دگر آمد ز کرم هر ستم تو با خستهدلان میکنی انواع کرمها
1 گاه در دل ساز و گه در دیده جا هر دو جای توست ای بدرالدجی
2 طوبی آمد قد تو وقت خرام گر خرامد سوی ما طوبی لنا
3 تا به هر چشمی ز راهت سرمه برد چشم من دارد غباری از صبا
4 می نگویم بنده خویشم شمار نیست حکمی بنده را بر پادشا
1 ای غمت تخم شادمانی ها وصل تو اصل کامرانی ها
2 کرده ام گم به کوی عشق دلی بر وی از داغ تو نشانی ها
3 می روم کوههای غم بر دل از درت می برم گرانی ها
4 به هوای قد تو از سر سرو کرده مرغان بلندخوانی ها
1 گذشت از حد خروش و گریه ابر نوبهاران را کجا دانست یارب درد و داغ دل فگاران را
2 مبار ای ابر روز گشت آن چابک سوار آخر که دیده بر ره است از دیرباز امیدواران را
3 ازین عشق جگرخواره چه دارم چشم بهبودی که بر داده به باد نیستی چون من هزاران را
4 ز جام نیم خورد او کجا یک جرعه تا بینی چو عهد من شکسته توبه پرهیزگاران را
1 برکش ای صوفی ز سر این خرقه سالوس را جام می بستان و بشکن شیشه ناموس را
2 کاسه می خور که خواهد کاسه سر خاک خورد بود نقش کاسه زر این سخن کاووس را
3 حسن رعنایان ز جعد عنبرافشان جلوه یافت زیب و فر آری ز پر خود بود طاووس را
4 رنج بی حاصل مبین در نبض عاشق ای طبیب نیست دستی بر مریض عشق جالینوس را
1 ای برده رخت رونق گلها و سمنها دارد دهن تنگ تو در غنچه سخنها
2 گر سرو نه با قد تو ماند نتوان برد چون آب به زنجیر مرا سوی چمنها
3 صحرای عدم لالهستان شد چو شهیدان با داغ تو رفتند به خون غرقه کفنها
4 گفتهست به هر غنچه صبا وصف دهانت ماندهست ز حیرت همه را باز دهنها
1 سیمین ذقنا سنگدلا لاله عذارا خوش کن به نگاهی دل غم پرور ما را
2 این قالب فرسوده گر از کوی تو دور است القلب علی بابک لیلا و نهارا
3 آزرده مبادا که شود آن تن نازک از بهر خدا چست مکن بند قبا را
4 من چون گذرم از سر کوی تو کز آنجا یارای گذشتن نبود باد صبا را
1 خدای خیر دهاد آن جوان رعنا را که وارهانید به پیرانه سر ز ما ما را
2 کرشمه های غزالان مست می بخشد فراغت از دو جهان عاشقان شیدا را
3 چه سود پند کسان چون نمی برد ز دلم هوای قد دلارای و روی زیبا را
4 شرار سینه مجنون ز آتش لیلی کباب ساخته همه آهوان صحرا را
1 چند سوی چمن آیم به هوایت چو صبا یک ره ای سرو سهی قامت رعنا بنما
2 به ته کرته نیلی سوی بستان بخرام تا گل از شوق کند خرقه فیروزه قبا
3 باغبان کاش کند سوسن و گل فرش رهت زانکه بر روی زمین حیف بود آن کف پا
4 سرو را جالب جوی است و تو را گوشه چشم الله الله چه تفاوت تو کجا سرو کجا