آثار جامی

صفحه 4 از 6
6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی

1 بخل قفلیست بر خزینه شاه تا کند دست شاه ازان کوتاه

2 قفل بگشا که دست کوتاهی نیست لایق به منصب شاهی

3 دل شه کز خزینه اش هوس است دولت شاهیش خزینه بس است

4 تا بود شاه شاه بی خم و پیچ زانکه باید نیایدش کم هیچ

1 شد به پیش رسول بیوه زنی از نهال قبول میوه کنی

2 وصف او کرد با رسول کسی زد ز اعمال خیر او نفسی

3 که همه روز روزه می دارد همه شب جز نماز نگذارد

4 لیکن از جود دست او بسته ست رگ جانش به بخل پیوسته ست

1 داشت یحیای برمکی پسری بلکه فرزند بخل را پدری

2 یاد کردی ز بخشش پدران گریه برداشتی چو نوحه گران

3 کان همه سیم و زر چرا دادند زو پی من ذخیره ننهادند

4 تا من اکنون به هر درم ستمی دیدمی و ندادمی درمی

1 شاه را چاره نیست از دو نفر تا زید در جهان به دولت و فر

2 آن یکی کار دین او سازد وین دگر کار ملک پردازد

3 اول از ذکر آن کنم آغاز که دهد کار شرع و دین را ساز

4 کیست آن عالمی به علم علم زده اندر عمل به علم قدم

1 بود پیری به خطه خوارزم همه جا ظلمجو چه بزم و چه رزم

2 در پی گام ها چه صبح و چه شام به شریعت روی همی زد گام

3 چار زن داشت لیک چون به نکاح زن فزون از چهار نیست مباح

4 هر کجا دختر مسلمانی پس ستر عفاف پنهانی

1 حاجیان را به وقت حج افتاد ره به درالخلافه بغداد

2 بهر ایشان به محتسب والی گفت تا منزلی کند خالی

3 گفت فردا به این قیام کنم منزل نیکشان مقام کنم

4 بامدادان کسی فرستادند وان سخن را به یاد او دادند

1 شاه را آنچنان که نیست گزیر از فقیهی به راه شرع مشیر

2 از وزیر آنچنان گزیرش نیست هر کسی لیک دلپذیرش نیست

3 به وزیری کسی بود در خور کز همه بعد شه بود برتر

4 مقبلی مشفقی نکوکاری نیک کردار و راست گفتاری

1 ابن عباد آن بری ز عناد یار عباد و سازگار عباد

2 نام او زیب نامه کرم است همچو اویی درین گروه کم است

3 سوی او ساعیی ز خبث سرشت به سعایت یکی صحیفه نوشت

4 که فلان آن به مال چون قارون شد برون زین نشیمن وارون

1 بشنو ای خواجه این حکایت را بنگر این دانش و درایت را

2 تو هم آخر ز جنس آدمیی با ملک در مقام محرمیی

3 گر قلم می زنی بدینسان زن گوهر مکرمت ازین کان کن

4 ور نه بفکن قلم که از مشتت باد با او فکنده انگشتت

1 بود یعقوب بن حسن شاهی آسمان جمال را ماهی

2 نوجوانی که نارسیده بسی بود کارش به غور کار رسی

3 ملکی از شام تا خراسان داشت وز بدی ها دلی هراسان داشت

4 پشت ظلم آوران شکست از وی صیت نوشیروان نشست از وی

آثار جامی

6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.