آثار جامی

صفحه 5 از 6
6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی

1 هر چه بینی به زیر چرخ کبود که کند جنبش از عدم به وجود

2 گر چه اول نموده روی اینجاست جنبش آن ز عالم بالاست

3 نیست روزی به نزد ما و شبی کش نباشد ز آسمان سببی

4 بی سبب ز آسمان نتابد نور بی سبب بر زمین نجنبد مور

1 بود در دولت نظام الملک آن فلک بحر فضل او را فلک

2 موصلی نسبتی به نیشاپور به نجوم و اصول آن مشهور

3 پشت او چون کمان به قبضه شیب متصل در کمانش سهم الغیب

4 هر چه از آسمان خبر دادی تیر حکمش خطا نیفتادی

1 دل بود اوستاد کارگزار تن به دستش نهاده آلت کار

2 کارش از بهر راحت دو سرای یاری خلق و بندگی خدای

3 شغل استاد را به هر حالت شرط باشد درستی آلت

4 اول آلت درست می باید تا ازو کارها درست آید

1 شافعی آن امام مطلبی گفتی این نکته با ذکی و غبی

2 که دریغا که دانش اندوزان شمع علم شریعت افروزان

3 علم طب را که کار ایشان بود به نصاری گذاشتند و یهود

4 ساختند آن گروه فرزانه آشنا را رهین بیگانه

1 به یکی از ملوک سامانی داشت دوران طبیبی ارزانی

2 در همه کارها بدو همدم در همه رازها بدو محرم

3 دادیش در حضور خود پیوست نبض جمع مخدرات به دست

4 روزی از گفت و گوی خلق خلاص بود با او درون خلوت خاص

1 بود در عهد بوعلی سینا آن به کنه اصول طب بینا

2 ز آل بویه یکی ستوده خصال شد ز ماخولیا پریشان حال

3 بانگ می زد که کم بود در ده هیچ گاوی به سان من فربه

4 آشپز گر پزد هریسه ز من گرددش گنج سیم کیسه ز من

1 شعر چه بود نوای مرغ خرد شعر چه بود مثال ملک ابد

2 می شود قدر مرغ ازو روشن که به گلخن در است یا گلشن

3 می سراید ز گلشن ملکوت می کشد زان حریم قوت و قوت

4 مستمع را ز فتح باب فتوح می دهد کام جان و راحت روح

1 حبذا شاعران مدحت سنج پرده در مدح شهریاران رنج

2 نام ایشان ز جنبش اقلام ثبت کرده به دفتر ایام

3 گر نمانده ست جسمشان زنده اسمشان زنده ایست پاینده

4 رودکی آن که در همی سفتی مدح سامانیان همی گفتی

1 «گر عیب سر زلف بت از کاستن است چه جای به غم نشستن و خاستن است

2 وقت طرب و نشاط و می خواستن است کآرایش سرو هم ز پیراستن است »

3 بود ایاز آن به نیکویی ممتاز از همه لعبتان چین و طراز

4 آفتابی ز آسمان امید سروی از باغ رحمت جاوید

1 شاعری را به خواجه ممدوح که بر او ریخت بدره های فتوح

2 روزی اندر میان نقار افتاد هر دو را زان نقار کار افتاد

3 گفت خواجه که شرم باد تو را زانچه گویی، نماند یاد تو را

4 زان همه زر که عاری از همه عیب بارها ریختم تو را در جیب

آثار جامی

6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.