آثار جامی

صفحه 1 از 6
6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی

1 حمد ایزد نه کار توست ای دل هر چه کار تو بار توست ای دل

2 پشت طاقت به عاجزی خم ده واعترف بالقصور عن حمده

3 و توسل بافضل الصلوات و تقرب باصلح الدعوات

4 بنبی الهدی و احبابه وارثی علمه و آدابه

1 بعد حمد حق و درود نبی نیست پوشیده بر ذکی و غبی

2 که ظلال الله اند پادشهان راحت رنجیدیدگان جهان

3 سایه بان ساخته ز چتر سیاه زآفتاب حوادث اند پناه

4 چترشان مختصر به پیش نظر ظلش از نور مهر شامل تر

1 قیصر روم سوی نوشیروان قاصدی هوشمند کرد روان

2 قاصد شاه هوشمند سزد تا ز خامی خیال کج نپزد

3 چون فرستاد از خرد زنده ست آن خردمندی فرستنده ست

4 بعد ماهی که رنج راه کشید به در بارگاه شاه رسید

1 کاش نوشیروان کنون بودی عدلش از پیشتر فزون بودی

2 تا ز دعوی عدل شرمنده خسرو روم را شدی بنده

3 کردی از بندگی سرافرازی پیش شاه مجاهد غازی

4 پشت بر پشت شاه و شاه نشان بندگانش ز جاه شاه وشان

1 ای به شاهی کشیده سر به سپهر خاک پای تو گشته افسر مهر

2 داد فضل خدایت آن پایه که شدی مر خدای را سایه

3 از تکبر مبر به گردون سر سایه را جای بر زمین خوشتر

4 جای سایه گر آسمان بودی خلق را کی ز خور امان بودی

1 شاه غزنین چو واقفی ز علوم کرد تعیین به باجخواهی روم

2 گفت با او که گر کنند سؤال از تو آن صاحبان جاه و جلال

3 که بود بنده زاده ای محمود این خیال از کجاش روی نمود

4 تو چه خواهی جواب ایشان گفت وین غبار از ضمیر ایشان رفت

1 اهل عالم نه پیرو خردند بلکه بر دین پادشاه خودند

2 همه آیین شاه خود گیرند همه بر دین شاه خود میرند

3 ای مباهی به دولت شاهی وز قوانین مملکت آگاهی

4 روی در قبله نجات آور پی به سر چشمه حیات آور

1 در خزان عدل پیشه سلطانی گذر افکند بر دهستانی

2 بود از گونه گونه رنگ رزان غیرت کارگاه رنگرزان

3 دید یک جا که کرده از دیوار سر برون شاخی از درخت انار

4 حقه های عقیق تازه و تر بر وی آویخته ز شوشه زر

1 در زمان گذشته دهقانی گاو می راند گرد ویرانی

2 ناگهان آلت زراعت او بر زمین شد فرو در آن تک و پو

3 آشکارا شد از زمین یک خم پر درونش ز خوشه گندم

4 خوشه هایی چو دانه های گهر زرگرانش غلاف کرده ز زر

1 شاه باید که چشم باز بود بر بد و نیک سرفراز بود

2 چشم او باز باشد از چپ و راست تا ز عالم برون برد کم و کاست

3 هر که بیند که او نه راسترو است دل و جانش به کجروی گرو است

4 همچو تیر کجش بیندازد کیش خود را ازو بپردازد

آثار جامی

6 اثر از سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر سوم در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی