از حضرت رسالت - صلی الله علیه و از جامی برستان 1
1. از حضرت رسالت - صلی الله علیه و سلم - آرند که فرموده است که مؤمن مزاح کن و شیرین سخن باشد و منافق ترشرو و گره بر ابرو. امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه گفته است که هیچ باک نیست اگر کسی چندان مزاح کنند که مؤمن از حد بدخویی و دایره ترشرویی بیرون آید.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
رسول صلی الله علیه و - مر عجوزه از جامی برستان 2
1. رسول صلی الله علیه و - مر عجوزه را گفت که عجایز به بهشت در نیایند! آن عجوزه به گریه درآمد. فرمود که خدای تعالی ایشان را جوان گرداند و جوانتر از آنچه بودند برانگیزاند آنگه به بهشت برد.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
روزی اصمعی بر مایده هارون حاضر از جامی برستان 3
1. روزی اصمعی بر مایده هارون حاضر بود، ذکر پالوده کردند، اصمعی گفت: بسیاری از اعراب باشند که هرگز پالوده را ندیده باشند و نام او نشنیده.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
خلیفه روزی چاشت می خورد، و بره از جامی برستان 4
1. خلیفه روزی چاشت می خورد، و بره بریان پیش او نهاده بودند اعرابی از بادیه در رسید وی را پیش خواند، اعرابی بنشست و به بشره تمام در خوردن ایستاد.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بهلول را گفتند: دیوانگان بصره از جامی برستان 5
1. بهلول را گفتند: دیوانگان بصره را بشمار گفت: آن از حیز شمار بیرون است، اگر گویید عاقلان را بشمارم که معدودی چند بیش نیستند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
فاضلی بر یکی از دوستان صاحب راز از جامی برستان 6
1. فاضلی بر یکی از دوستان صاحب راز خود نامه می نوشت، شخصی در پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نوشته وی را می خواند، بر وی دشوار آمد، بنوشت که اگر نه در پهلوی من دزدی زن به مزدی نه نشسته بودی و نوشته مرا نمی خواندی همه اسرار خود بنوشتمی.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
مستی از خانه بیرون آمد، و در میانه از جامی برستان 7
1. مستی از خانه بیرون آمد، و در میانه راه بیفتاد و قی کرد و لب و دهان خود بیالود. سگی آمد و آن را لیسیدن گرفت، پنداشت که آدمی است که آن را پاک می کند، دعا می کرد که خدای تعالی فرزندان و فرزندان فرزندان تو را خدمتگار تو گرداند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
قاضی بغداد به عزیمت مسجد آدینه از جامی برستان 8
1. قاضی بغداد به عزیمت مسجد آدینه پیاده بیرون آمد مستی پیش وی رسید، وی را بشناخت گفت: اعزک الله ایها القاضی، روا باشد که تو پیاده روی؟ آنگه به طلاق سوگند خورد که قاضی را برگردن خود سوار کند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
جولاهی در خانه دانشمندی ودیعتی از جامی برستان 9
1. جولاهی در خانه دانشمندی ودیعتی نهاد، چون یکچند برآمد به آن محتاج شد، پیش وی رفت، دید که بر در سرای خود بر مسند تدریس نشسته و جمعی از شاگردان پیش وی صف بسته.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
نابینایی در شب تاریک چراغی در از جامی برستان 10
1. نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
عمرو لیث یکی از لشکریان خود را از جامی برستان 11
1. عمرو لیث یکی از لشکریان خود را دید بر اسبی لاغر نشسته،
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
علویی در بغداد زنی را به خود خواند از جامی برستان 12
1. علویی در بغداد زنی را به خود خواند آن زن از وی دینار و درهم خواست. علوی گفت: تو به آن راضی نیستی که جزوی از اهل خاندان نبوت و خانواده ولایت در تو فرود آید؟
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید