شناسای تاریخ های کهن از جامی هفت اورنگ 13
1. شناسای تاریخ های کهن
چنین رانده است از سکندر سخن
1. شناسای تاریخ های کهن
چنین رانده است از سکندر سخن
1. حکیمی نه بر صورت دلپسند
ز سرمایه حسن نابهره مند
1. سکندر چو ز آلایش جهل پاک
شد از علم یونانیان بهره ناک
1. جهاندیده پیری به سودای گشت
قدم زد ز خانه به پهنای دشت
1. چنین گفت دانشور روم و روس
که چون رخت بست از جهان فیلقوس
1. گفت اگر اینست رسم مهتری
منصب ما نیست جز لولیگری
1. دبیر خردمند دانش پژوه
نویسنده قصه هر گروه
1. کمان گردنی از پی و استخوان
کلاغش پی طعمه زاغ کمان
1. فلاطون که فر الهیش بود
ز دانش به دل گنج شاهیش بود
1. شنیدم که شاهی به هندوستان
برافروخت بزم از رخ دوستان
1. زهی گنج حکمت که سقراط بود
مبرا ز تفریط و افراط بود