1 الهی کمال الهی توراست جمال جهان پادشاهی توراست
2 جمال تو از وسع بینش برون کمال از حد آفرینش فزون
3 بلندی و پستی نخوانم تو را مقید به اینها ندانم تو را
4 نه تنها بلندی و پستی تویی که هستی ده هست و هستی تویی
1 کرم گسترا عاجز و مضطرم بگستر سحاب کرم بر سرم
2 به عجز و ضعیفی و پیریم بین ز اسباب قوت فقیریم بین
3 نه دستی که کاری برآید ازو نه پایی که راهی گشاید ازو
4 به بخشایش و لطف دستی گشای ببخشا بر این پیر بی دست و پای
1 سر سروران تاج آزادگان سپهدار خیل فرستادگان
2 مه ابطحی نیر یثربی کش آن مشرقی گرد و این مغربی
3 به حکم شریعت طریقت اساس به نور طریقت حقیقت شناس
4 جهان را مطاع و خدا را مطیع اسیران روز جزا را شفیع
1 شبی کز شرف غیرت روز بود کواکب در او گیتی افروز بود
2 تو گویی درین گنبد دلفروز ز مشکین مشبک همی تافت روز
3 همه روشنان دیده در هم زده شهب میل در دیده غم زده
4 رسید از سر سدره روح الامین رسانید ز اوج فلک بر زمین
1 به فیض ازل هر که را همرهیست دل روشنش هم پر و هم تهیست
2 پر از چیست از جذب پیران راه تهی از چه زآویزش مال و جاه
3 خوش آن سر که پا سوی پیران نهاد کف اندر کف دستگیران نهاد
4 کم نقش صورت پسندان گرفت دل ساده از نقشبندان گرفت
1 دلم را چو فکرت بدینجا رسید به مداحی شاه والا کشید
2 زمان را امان و امان را ضمان درین نه صدف او و خور توامان
3 ملاذ الوری ملجاء الخافقین هژ بر ظفر صید سلطان حسین
4 ز چترش سپهر برین سایه ای ز قدرش فلک کمترین پایه ای
1 شنیدم که این نکته را ساده ای بپرسید روزی ز آزاده ای
2 که بسیار مظلوم را دیده ایم فراوان دعاهاش بشنیده ایم
3 یکی خصم را بسته غم نکرد سر مویی از فرق او کم نکرد
4 بگفت آن که سنگ از دمش موم نیست اگر زیر تیغ است مظلوم نیست
1 بیا ای جگر گوشه فرزند من بنه گوش بر گوهر پند من
2 صدف وار بنشین دمی لب خموش چو گوهر فشانم به من دار گوش
3 شنو پند و دانش به آن یار کن چو دانستی آنگه به آن کار کن
4 ز گوش ار نیفتد به دل نور هوش چه سوراخ موش و چه سوراخ گوش
1 دلا دیده دوربین برگشای درین دیر دیرینه دیرپای
2 ببین غور دور شبانروزیش به خورشید و مه عالم افروزیش
3 نگویم قدیم است از آغاز کار که باشد قدم خاصه کردگار
4 حدوث ار چه شد سکه نام او نداند کس آغاز و انجام او
1 یکی کعبه رو گم شد از قافله نه همراه او زاد نی راحله
2 پی طعمه هر چند همت گماشت نیامد به چشمش گه شام و چاشت
3 ز زنگار گون گرد خوان سپهر به جز گرده ماه یا قرص مهر
4 ندید از نم چشمه سار سراب به جز کاسه چشم حسرت پر آب