گوهر کش سلک این حکایت از جامی هفت اورنگ 46
1. گوهر کش سلک این حکایت
در قصه چنین کند روایت
1. گوهر کش سلک این حکایت
در قصه چنین کند روایت
1. آن پوست و مغز قصه اش نغز
از پوست چنین برون دهد مغز
1. شیرین سخن شکر فسانه
کین قصه نهاد در میانه
1. رامشگر این ترانه خوش
دستان زن این سرود دلکش
1. محمل بند عروس این راز
آهنگ حدی چنین کند ساز
1. طغراکش این فراقنامه
این رشحه برون دهد ز خامه
1. مستیش ز باده بود نز جام
از جام رمیده شد سرانجام
1. فهرست نویس این جریده
بر خاتمت این رقم کشیده
1. لیلی چو ز داغ مرگ مجنون
چون لاله نشست غرقه در خون
1. چون از نفس خزان درختان
گشتند به باد داده رختان
1. گیتی که نشیمن زوال است
آسوده دلی در او محال است