آثار جامی

صفحه 5 از 7
7 اثر از لیلی و مجنون در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر لیلی و مجنون در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / لیلی و مجنون در هفت اورنگ

لیلی و مجنون در هفت اورنگ جامی

1 سوداگر چین این صحیفه این نافه برون دهد ز نیفه

2 کان دم که ز گریه چشم مجنون دور از لیلی نشست در خون

3 نومیدی دیدن جمالش گرداند از آنچه بود حالش

4 ناقه ز حریم حی برون راند وز خاک قبیله دامن افشاند

1 سیاح حدود این ولایت نظام عقود این حکایت

2 زین قصه روایت اینچنین کرد کان خاک نشیمن زمین گرد

3 نخجیر دره گوزن بیشه نخجیر و گوزن تگ همیشه

4 چون ماند ز طوف کوی لیلی وز گام زدن به سوی لیلی

1 نیرنگ زن بیاض این راز صورتگری اینچنین کند ساز

2 کان کعبه بی نظیر منظر چون صورت چین بدیع پیکر

3 یعنی لیلی مه حصاری برج قمر از رخش عماری

4 با شوهر خود چو سرکشی کرد پاداش خوشیش ناخوشی کرد

1 آن رفته ز قید عقل بیرون کامد روزی به سوی مجنون

2 وز لیلی و عقد او خبر گفت وان شیفته را ز نو برآشفت

3 می خواست ز تار مهربافی آن زخم گذشته را تلافی

4 چون یافت خبر ز مردن شوی آورد به سوی کوه و در روی

1 چون زرده بیضه های گردون آمد سحر از سپیده بیرون

2 زیر خم طاق لاجوردی زان زرده زمین گرفت زردی

3 مجنون پی جست و جوی دلبر برداشت ز خواب بیخودی سر

4 لیلی گویان به ره درآمد تا نوبت چاشتگه سر آمد

1 آن پوست و مغز قصه اش نغز از پوست چنین برون دهد مغز

2 کان پوست شناس مغز دیده از پوست به مغز آن رسیده

3 چون شد به دیار یار نزدیک شد کار بر او چو موی باریک

4 نی رخصت پیش یار رفتن نی صبر ازان دیار رفتن

1 طغراکش این فراقنامه این رشحه برون دهد ز خامه

2 کان حله نشین عرابی راد در ربع و دمن رئیس و استاد

3 یکچند چو در دیار خود بود مشغول به کار و بار خود بود

4 سر زد ز دلش هوای مجنون طیاره ز حله راند بیرون

1 مجنون چو به نامه در قلم زد در اول نامه این رقم زد

2 دیباچه نامه امانی عنوان صحیفه معانی

3 جز نام مسببی نشاید کز وی در هر سبب گشاید

4 مطلق گردان دست تقدیر زنجیری ساز پای تدبیر

1 گوهر کش سلک این حکایت در قصه چنین کند روایت

2 کان داده درین محیط مواج سرمایه عقل و دین به تاراج

3 آن کشتی عافیت شکسته بر تخت شکسته ای نشسته

4 چون مژده مرگ دشمن خویش بشنید ز یار مصلحت کیش

1 شیرین سخن شکر فسانه کین قصه نهاد در میانه

2 افسانه پوست چون فرو خواند از پوست برون چنین سخن راند

3 کان خورده چو دف طپانچه بر پوست در ناله ز دست فرقت دوست

4 می گشت به کوه و دشت یکچند از دوست همی به پوست خرسند

آثار جامی

7 اثر از لیلی و مجنون در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر لیلی و مجنون در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.