1 شب کز سر چرخ لاجوردی گوی زر خور ز تیز گردی
2 در ظلمت چاه مغرب افتاد شد عرصه دهر ظلمت آباد
3 زرین طاووس ازین کهن باغ بگذشت و نشست لشکر زاغ
4 مشکین پرها ز هم گشادند کافوری بیضه ها نهادند
1 چون عیسی صبح دم برآورد وز زرد قصب علم برآورد
2 باد دم او به مشکبیزی اخضر شجر و شکوفه ریزی
3 زرین علمش به زرفشانی نیلی صدف و گهرفشانی
4 قیس از دم اژدهای شب رست وز آه و نفیر دم فرو بست
1 عشق اول او سرود و شادیست بیرون ز آهنگ نامرادیست
2 نی رنج غرامت است در وی نی زخم ملامت است در وی
3 سرمایه راحت و سرور است از سود و زیان دهر دور است
4 چون می که نخست جز خوشی نیست یک ذره در او مشوشی نیست
1 عنوانکش این صحیفه درد در طی صحیفه این رقم کرد
2 کز قیس رمیده دل چو لیلی دریافت به سوی خویش میلی
3 می خواست که غور آن بداند تا بهره به قدر آن رساند
4 روزی که پریرخان آن حی بودند ز نر و ماده با وی
1 سر فتنه نیکوان آفاق چون ابروی خود به نیکویی طاق
2 منصوبه گشای عرصه ناز محجوبه نشین پرده راز
3 ریحان حدیقه امانی گلبرگ بهار زندگانی
4 آهوی شکارگیر شیران بازو شکن صد دلیران
1 بیاع متاع هوشیاری رقاص سماع بی قراری
2 ویرانه نشین کوه اندوه دیوانه سوار قله کوه
3 گنجور خزانه های افلاس رنجور فسانه های وسواس
4 آسوده سایه مغیلان سرگشته وادی ذلیلان
1 مسکین پدرش خبر چو زان یافت چون باد به سوی او عنان تافت
2 مهر پدری ز دل زدش جوش وز مهر کشیدش اندر آغوش
3 کای جان پدر چه حال داری رو بهر چه در وبال داری
4 امروز شنیده ام که جایی دادی دل خود به دلربایی
1 چون قیس دریده جیب و دامان از پند پدر نشد به سامان
2 اعیان قبیله پیش آن پیر گفتند به حسن راء/ی و تدبیر
3 کای عامری فلک عماری معموری ملک کامگاری
4 فرزند تو نور دیده ماست آرام دل رمیده ماست
1 کی پرده عاشقی شود ساز بی زخمه عیبجوی غماز
2 نادیده خراش رشته چنگ از چنگ کجا برآید آهنگ
3 از قصه قیس و دختر عم در مجلس دوستان محرم
4 چون یافت وقوف هرزه گویی بر قیس شکسته عیبجویی