1 قبله همت خدای شناس هست بر نعمت خدای سپاس
2 خاصه بر نعمتی که دیر بقاست در جهان تا جهان به جاست به جاست
3 چیست آن نکته های هوشیاران نظم و نثر بدیع گفتاران
4 نیست شغلی پس از سپاس خدای بهتر از نعت خواجه دو سرای
1 بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سر خوان کریم
2 فیض کرم خوان سخن ساز کرد پرده ز دستان کهن باز کرد
3 بانگ صریر از قلم سحر کار خاست که بسم الله دستی بیار
4 مایده تازه برون آمده ست چاشنیی گیر که چون آمده ست
1 آنچه نگارد پی این خوش رقم بر سر هر نامه دبیر قلم
2 حمد خداییست که از کلک کن بر ورق باد نویسد سخن
3 چون رقم او بود این تازه حرف جز به ثنایش نتوان کرد صرف
4 لیک ثنایش ز بیان برتر است هر چه زبان گوید ازان برتر است
1 ای صفت خاص تو واجب به ذات بسته به تو سلسله ممکنات
2 گر نرسد قافله بر قافله فیض تو در هم درد این سلسله
3 کون و مکان شاهد جود تواند حجت اثبات وجود تواند
4 دایره چرخ مدار از تو یافت مرحله خاک قرار از تو یافت
1 ای علم هستی ما با تو پست نیست به خود هست به تو هر چه هست
2 ذات تو هم هستی و هم هست کن هست کن عالم نوی و کهن
3 هست تویی هستی مطلق تویی هست که هستی بود الحق تویی
4 هر چه نه هستی به سرای مجاز باشدش البته به هستی نیاز
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی
3 کارگرانند درین کارگاه ز آتش لا سوخته در لااله
4 نیست ز لا مخلصی الا تو را حکم تبارک و تعالی تو را
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان
3 عقده گشاینده هر مشکلی قبله نماینده هر مقبلی
4 توشه نه گوشه نشینان پاک خوشه ده دانه فشانان خاک
1 اختر برج شرف کاینات گوهر درج صدف کاینات
2 جنبش اول ز محیط قدم سلسله جنبان وجود از عدم
3 کلک عنایت چو رقم ساز کرد از همه پیش این رقم آغاز کرد
4 مطلع دیباچه این ابجد است پیشترین حرف که در احمد است
1 یک شبی از صبح دل افروزتر وز شب و روز همه فیروزتر
2 طره او نافه دولت گشای غره او نور سعادت فزای
3 بارقه لطف درافشان در او ابر عنایت گهر افشان در او
4 خواجه که آمد دو جهان بنده اش کرد مدد دولت پاینده اش
1 ای ز تو شق خرقه ماه منیر پیش تو مهر آمده فرمان پذیر
2 قصر نبوت به تو چون شد بلند کسر به مقصوره کسری فکند
3 چتر فرازنده فرقت سحاب سایه نشین چتر تو را آفتاب
4 سایه ندیدت به زمین هیچ کس نور بود سایه خورشید و بس